آل یاسین

می نویسم برای مردی که چهار گوشه قلبش شکسته است . التماس دعا
  • خانه 

اگر غیرت دینی دارید بازنشر کنید

21 تیر 1394 توسط 110

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

عظمت زیارت امام حسین علیه السلام ، مقام قمر بنی هاشم سلام الله علیه و اهمیت عزاداری ایام عاشورا

 

آنچه مهم است در این زمان
حفظ ایتام آل عصمت است،
مردمی منقطع از امام زمانشان،
با این ابتلائات زندگی ،
با حرمان از مبانی مذهب و دین ،
به قدری این کار ارزش دارد[که]
اگر در این سفر بتوانید یک بیگانه از امام زمان را
با ولی عصر آشنا کنید
مبلغین ، عظمت زیارت امام حسین علیه السلام ، مقام قمر بنی هاشم سلام الله علیه و اهمیت عزاداری ایام عاشورا
بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:
(وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا)
این بیان خداست:
کیست احسن قولا از کسی که دعوت کند به خدا
و آن دعوت توأم باشد با عمل صالح.
کسانی که در این ایام
به تبلیغ این دین و این مذهب می روند،
اینها باید بدانند کاری که متکفل اند کار انبیاء است،
الذین یبلغون رسالات الله. این کار فوق بیان و تکلم ماست.
آنچه مهم است در این زمان
حفظ ایتام آل عصمت است،
مردمی منقطع از امام زمانشان،
با این ابتلائات زندگی ،
با حرمان از مبانی مذهب و دین ،
به قدری این کار ارزش دارد[که]
اگر در این سفر بتوانید یک بیگانه از امام زمان را
با ولی عصر آشنا کنید
یک تارک الصلاة را به نماز بیاورید،
اجرتان به اندازه ای است که قابل وصف نیست ،
چون رسول خدا به شخص امیرالمؤمنین فرمود:
اگر کسی به وسیله تو یکنفر را هدایت کند
“خیر لک مما طلعت علیه الشمس"،
از آن روزی که این منظومه شمسی به وجود آمده
تا آن روزی که (إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ)
تا آن روز آنچه آفتاب بر آن تابیده
ارزش این کار را ندارد
منتها باید آنچنان تبلیغ دین کرد
که صاحب دین خواسته.
(أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا
كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ
أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ،
تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا).
شجره طیبه دین یک ریشه دارد،
این درخت تنه ای دارد، شاخه هایی دارد
برگهایی دارد، میوه ای دارد.
کسانی که به تبلیغ می روند
باید متوجه بشوند وظیفه آنها چیست؟
ریشه درخت دین عقائد حقه است،
معارف اهل بیت است.
این اصل و ریشه ی این شجره طیبه است.
تنه این درخت اخلاق فاضله است،
ملکات حمیده نفسانیه.
شاخه های این درخت اعمال صالحه است.
اگر عقیده، عقیده حقه شد،
ملکات نفسانی، اخلاق فاضله شد،
رفتار، اعمال صالحه شد،
ثمره ی این شجره سعادت ابدی است،
یعنی قابل حد و اندازه نیست.
زندگی که آخر ندارد ،
حیات ابد، ، باید تأمین بشود اینجا.
وظیفه مبلغین در آن مناطق
و به هرجا، یکی دفع شبهات است.
همانطوری که بدن مبتلا به انواع میکروب می شود،
روح هم مبتلا به انواع شبهات می شود.
شبهات مخالفین دین،
آن هم با کمک شیطان در مغز این طبقه
که از دین اطلاع ندارند
قهراً تولید مرض روحی می کند.
وظیفه شما دفع این شبهات است.
هر کس آلوده شده روحش به شبهه ای از مذهب باطلی،
مثل طبیب حاذقی تمام قدرت را صرف کنید
آن درد را درمان کنید.
بعد تقویت کنید عقول این مردم را
به این مذهبی که دنیا را به زانو درآورده،
قدرت منطقش و قوت استدلالش
تمام مسیحیت را بیچاره کرده.
یهود، نصاری، منکرین خدا،
اهل مذاهب باطله در مقابل قدرت برهان این دین بیچاره اند،
منتها باید شما قدرت علمی پیدا کنید،
اگر آن قدرت پیدا شد می شود
حسن بن یوسف بن مطهر، علامه حلی.
سلطان وقت علمای چهار مذهب را جمع کرد،
ارکان حنفیه، مالکیه، شافعیه، حنبلیه.
یک مرد پیدا شد با قدرت علمی
در آن مجلس نشست و برخاست
سر چهار مذهب را به سنگ کوبید،
پرچم تشیع را در این مملکت برافراشت.
صبح تمام مملکت رسماً سنی بود،
ظهر ورق برگشت خطبه های نماز جمعه
در سرتاسر مملکت عوض شد.
این قدرت یک پهلوان در دین است.
بنیه علمی را قوی کنید،
علم مرد می کند روح را،
حالت فاعلیت دارد،
جهل حالت انفعال می آورد. این وظیفه اول.
وظیفه دوم:
با این برنامه تحکیم عقائد،
تعلیم احکام، تهذیب اخلاق،
آنچه همه را به ثمر می رساند،
عاشورای حسین ابن علی است.
مردم را بیدار کنید،
چه خبر است؟ عاشورا چیست؟
بفهمانید به مردم، چه قیامتی است؟
یک کلمه ما می گوییم
اما کجا در حد فهمیدن ایم که کی بود؟
چه کرد؟ کاری که او کرد چه کاری بود؟
خود او که بود؟
این دریایی است که مثل شیخ انصاری غرق می شود،
مثل محقق و علامه، مات و مبهوت می مانند.
کجا ما فهمیدیم عاشورا چیست؟
کسی مگر قدرت دارد[که]
اصحاب او را بشناسد تا برسد به خودش.
این بیان کیست؟
بیان، بیان رأس و رئیس مذهب است،
امام ششم آن کسی که از مبدأ تا معاد،
از طهارت تا دیات، هر چه هست
به برکت نفس اوست،
آن کسی که جوهر ۱۲۴ هزار پیغمبر را
به صورت مذهب جعفری به دنیا عرضه کرد،
او بیانش این است…،
کسانی که اهل فن هستند
می فهمند شهادت چه اندازه دشوار است،
شاهد، کی می تواند شهادت بدهد؟
آن وقتی که مشهودٌ به مثل آفتاب واضح و روشن باشد،
آنچه که محیّر العقول است این است
که امام ششم متن کلامش این است:
اشهد، شهادت می دهم،
لقد اقشعرت لدمائک – لدمائکم- اظلة العرش،
شهادت می دهم انّ دمک سکن فی الخلد.
هر جمله اش بهت آور است،
این بیان امام ششم است،
شهادت می دهم خون تو در خلد مسکن کرد،
کسی که خونش در خلد برین است،
آیا روحش کجاست؟
سیدالشهداء این است.
بعد مطلب به اینجا می رسد:
در مقابل خون تو و خون اصحاب تو
اظله عرش به لرزه افتاد،
وبکی له جمیع الخلائق.
الخلائق جمع محلی به ال است.
لا یشذ عنه شاذ، غیر از خدا،
خلاصه، به جز ذات قدوس او
آنچه در قلمرو خلقت است،
همه برای سر بریده تو گریه کرد،
این چه غوغایی بوده؟ چه کرده؟
و بکت له السماوات السبع والارضون
وما فیهنّ وما بینهنّ
ومن یتقلب فی الجنة والنار وما یری وما لا یری.
عقل مبهوت است،
هفت آسمان، تمام این کهکشانها،
همه در آسمان اول است.
متن قرآن این است: (وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ) ،
این کهکشانهایی که میلیاردها در این فضا منتشرند
همه در آسمان اول هستند،
حالا در هفت آسمان چه خبر است؟
بیان امام ششم این است:
سماوات هفتگانه و همه زمینها
و هرچه در آنها هست و هر چه بین آنها هست،
برای عزای حسین ابن علی گریه کردند.
حالا یک عده بیسواد پیدا شدند،
می گویند این عزاداری ها افراط است.
این غلطها نتیجه جهل است.
کیست که بفهمد عاشورا چه روزی است؟
کیست که بداند چه سری بالای نیزه رفت؟
کیست که بفهمد چه دستی کنار نهر علقمه از بدن جدا شد؟
به مردم بفهمانید این مطالب را.
رفاعة بن موسی النخاس،
موثق است به توثیق شیخ، نجاشی، ابن شهرآشوب، علامه.
همچو مردی آمد خدمت امام ششم.
او با هر کسی این حرفها را به میان نمی گذارد،
همچو مردی باید باشد،
فرمود: رفاعه امسال به حج نرفتی؟
گفت: جعلت فداک، مال من امسال وفا به حج نکرد،
ولی عرفه رفتم کنار قبر حسین بن علی.
بعد که این کلمه را گفتم،
سکت طویلا.
این دقائق را خوب درک کنید،
مدتی سکوت کرد.
حالا در این سکوت چه خبر بود؟
ما و همه فقها و علما عاجزتر از این هستند
که بفهمند آن سکوت چه اسراری داشت؟
حجی که عظمتش این قدر است:
یکنفر به حج نرسید،
به رسول خدا عرض کرد
چه بکنم که جای حج را پر کند؟
پیغمبر اشاره کرد به کوه ابی قبیس،
فرمود: اگر این کوه را طلا کنی
و در راه خدا انفاق کنی جای حج را نخواهد گرفت.
حج خانه خدا این است.
بعد آنی که عقل را مبهوت می کند این بیان است:
بعد از مدتی سکوت سر بلند کرد،
فرمود: ای رفاعه لا تترک زیارة الحسین ابدا،
لولا، اگر این نبود که من کراهت داشتم،
که مردم دست از حج بردارند،
آن وقت می گفتم در زیارت قبر او چه خبر است؟
خلاصه این را من می گویم
شما بروید مدتها فکر کنید،
بعد فرمود: ای رفاعه
من زار الحسین عارفاً بحقه
کسی که زیارت کند او را و بشناسد او کیست،
بشناسد کیست…،
کسی است که خدا پیغمبر خاتم را فرستاد به زمین،
عقل کل را فرستاد به زمین
برای این که خون اصحاب او را
پیغمبر در شیشه کند و به عرش ببرد.
اگر حسین را بشناسی،
من زار الحسین عارفا بحقه
- این بیان امام ششم است-
خدا به او چه می دهد؟
از وقتی حرکت می کند
هزار ملک در یمین او،
هزار ملک در یسار او…،
اینها را باید درک کنید
از نظر دلیل انّی، کشف کنید
که اثر وقتی این است
مؤثر کی بوده که همچو اثری گذاشته؟
از میوه ،درخت را باید شناخت،
از گوهر معدن را باید شناخت،
از زیارت قبر او نزد خدا
باید فهمید چه مقامی دارد
و چه کرده که زیارت قبر او این شده،
آن چیست؟
هزار ملک از یمینش،
هزار ملک از یسارش،
همراهی اش می کنند
تا کنار قبر آن حضرت،
تا برگردد به خانه اش،
بعد یک زیارت قبر او…
به نص بیان امام ششم،
آن هم چه بیانی، بیانی که
شیخ الطائفه رئیس الفرقه شیخ طوسی
در مصباح المتهجد و صلاح المتعبد
متجاوز از هزار سال بر این قضیه گذشته،
این خبر در همچو سندی است
در همچو کتابی است،
آن هم به قلم همچو کسی است
که رأس و رئیس تمام علمای طائفه است
در ظرف هزار سال، مطلب این است،
خدا به آن یک زیارت، ثواب هزار حج،
و ثواب هزار عمره می دهد،
آن هم حجی که در رکاب نبی ای باشد
و عمره ای که در رکاب نبی ای یا وصی ای(باشد)،
خلاصه کلام کسی که به زیارت قبر او برو
د- به نص بیان امام ششم-
یک زیارت قبر او ثواب هزار حج،
آن هم در رکاب امیرالمؤمنین دارد،
ثواب هزار عمره در زیر بیرق خاتم النبیین دارد.
این سیدالشهداء است.
چه کرده که خدا به او همچو مقامی داده.
آن وقت این غلطها که این عزاداری ها افراط است… !!!!.
هیئت های حسینی بیدار بشوند،
اولا مواظب باشند مبادا عزاداری ها
آلوده به گناهی بشود.
آنچه مهم است این است
که این اکسیر احمر باطل نشود،
(إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ).
عزاداران حسینی باید منزه از حرام [باشند]،
اتیان واجبات ، ترک محرمات [شود]،
هیئات باید مظاهر تقوی باشند،
علم هایی که افراشته می شود
زیر آن علمها مبادا یک نظر نابجایی،
یک کلمه ناروایی، یک عمل فاسدی انجام بشود،
چون این هیئتها مورد نظر شخص خاتم انبیا است.
از حرام اجتناب کنید،
واجبات را به جا بیاورید،
در عزای او هرچه بکنید
در حد خودتان است، نه در حد او.
فُجع به الرسول
و ازعجت البتول وطاشت العقول.
اصلا مبهوتم چه بگویم؟
رسول در عزای او فاجعه زده شد،
بتول یعنی فاطمه زهرا
وضعش به جایی رسید که هر روز
برای او شیون می زند،
و صیحه زهرا تمام ملائکه را بیچاره کرده،
وطاشت العقول، عقلها پریشان شد،
این چه مقامی است؟
از خود او نمی شود دم زد،
خدا باید ذکر او را بکند.
سوره والفجر بیان خدا برای سر بریده سیدالشهداء است:
(يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ،
ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً)،
حجت خدا فرمود: این سوره در شأن جد من است
. ما از او بگذریم!!!
امام چهارم، صاحب زبور آل محمد،
زین العابدین سید الساجدین
یک نگاه کرد به عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب،
فاستعبر، چشمش به یتیم قمر بنی هاشم افتاد،
اشکها سرازیر شد.
خوب در بیان امام دقت کنید،
بعد که گریه کرد، فرمود:
هیچ روزی بر جدم رسول خدا
سخت تر از روز احد نگذشت،
در آن روز اسد الله و اسد رسوله،
شیر خدا، شیر پیغمبر خدا کشته شد،
حمزه سیدالشهداء کشته شد،
این روز سخت ترین روز بود بر جدم.
این بیان امام چهارم است،
آن هم نسبت به شخص اول عالم امکان.
بعد از آن روز، روزی بود
که جعفر ابن ابی طالب کشته شد.
بعد که هر دو روز را گفت
آن وقت فرمود: لا یوم کیوم الحسین،
خلاصه،
پیغمبر روزی مثل روز عاشورا برایش نگذشته.
خدا می داند که بر شخص خاتم چه گذشت؟
آنچه که مهم است این است،
بعد که این کلمات را فرمود
آن وقت فرمود: رحمت خدا،
رحمت خدا بر عموی من عباس.
بیان امام را من نمی توانم بگویم.
خودش را فدا کرد، چه جور فدا کرد؟
اصلا شهادت قمر بنی هاشم گفتنی نیست،
فکر کنید.! دست، بریده…،
چه کرده؟ دست راست که افتاده بود
آن وقت گفت: والله ان قطعتم یمینی،
انی احامی ابدا عن دینی،
وعن امام صادق الیقین.
همچو کسی بود،
بعد که دست چپ افتاد،
آن وقت گفت: قد قطعوا ببغیهم یساری.
شهادت اینجور شهادتی بود.
آن وقت آنچه که عقل همه حکماء
و فهم همه فقهاء را مبهوت می کند
این جمله است، فرمود:
برای عمویم عند الله…،
عند الله یعنی چه؟
فوق بهشت است، فوق خلد برین است،
ان لعمی العباس عند الله چیست؟
منزلتی است، مقامی دارد عند الله
که غبطه می خورند به آن مقام جمیع الشهداء.
واقعاً بهت آور است.
از اول خلقت حساب کنید،
از زمان آدم که هابیل شهید شد
تا روز احد که حمزه سیدالشهداء به شهادت رسید
، تا شهدای بدر، احد،
ختم کجاست، آن روزی که
امام زمان ظهور کند،
شهدای در رکاب او
همه در کلمه جمیع الشهداء مندرج است،
حالا مقام چه مقامی است
که همه اینها به آن مقام غبطه می خورند.
این مقام علمدار اوست،
حالا خود او کجاست؟
آنچه که من شنیده ام،
خدا نکند که چنین باشد،
غلطی می خواهند انجام بدهند
که اگر این غلط را انجام دادند،
من وظیفه ام این است که به آنها گوشزد کنم:
اگر سعادتمند باشند
در دنیا بیچاره خواهند شد
، اگر اهل شقاوت باشند
در دنیا آسیبی به ان نخواهد رسید،
ولی آن وقتی که دست بریده او وارد محشر بشود،
کمر همه آنها را خواهد شکست
که برای ابد از رحمت خدا محروم باشند،
و آن کلمه این است،
شنیده ام می خواهند…،
لا اله الا الله…،
می خواهند قمر بنی هاشم را
به نقش هنرپیشه ها درآورند.
کسی که حجت خدا مقابل قبر او می ایستد
و می گوید: سلام خدا، سلام تمام انبیا
، سلام تمام اوصیا، سلام تمام شهدا
بر تو یا بن امیرالمؤمنین،
کسی که هر صبح و شب،
خدا و ۱۲۴ هزار پیغمبر به او سلام می کنند،
این را می خواهند به نقش هنرپیشه ها درآورند.
خدا نکند چنین غلطی بکنند،
آن وقت هر چه پیش آید
و هر چه ما بگوییم معذوریم.
باید جوانهای غیرتمندِ فانی در قمر بنی هاشم،
تاسوعای امسال
- غیر از تاسوعاهای هر سال است در اثر این صحبت غلط-
باید روز تاسوعای امسال محشری سرپا کنند
در عزای قمر بنی هاشم،
تا بگویند ای دست بریده کربلا،
ای فرق سر پاشیده از عمود در راه خدا،
تو…، تو بالاتر از اینی.
ای روزگار، ای دنیای ناپایدار،
باید روزگاری بشود که ما زنده باشیم
و در این روزگار بخواهند هنرپیشه ها
نقش او را به مردم نشان بدهند.
مردم بدانید! این نقشه ها برای این است،
وقتی قمر بنی هاشم را به آن صورت نشان دادند،
دیگر این سوز و گداز در روضه ها نخواهد بود،
آن کسانی که آن صحنه را ببینید
آن هنرپیشه را تماشا کنند،
اینها دیگر آنچنان که باید در عزای او نمی سوزند،
ولی باید بدانند اگر با چکمه، با کراوات
خواستند این چراغ را خاموش کنند نشد،
با این ریشها، با این یقه های باز هم،
این نور خدا خاموش شدنی نیست.
دیگر ختم کلام:
پشت و پناه عالم کیست؟
پشت و پناه اولین و آخرین کیست؟
امید تمام عالم به کیست؟
امید تمام اولین و آخرین
به آن وقتی است که
مادرش پیراهن غرقه به خونش را سر دست بگیرد
، پشت و پناه عالم او است،
خدایا من چه جور بگویم،
آن کسی که پشت و پناه عالم امکان است،
وقتی آمد کنار نهر علقمه
گفت: الان کمرم شکست.
ای قمر بنی هاشم، تو چه کردی،
تو که بودی که وقتی به زمین افتادی
آن کسی که هر مصیبتی می دید،
رنگش مثل گل سرخ برافروخته تر می شد،
اما وقتی تو را دید، گفت:
الان دیگر ناامید شدم،
انقطع رجائی،
ای ماه بنی هاشم،
تو که بودی که وقتی کنار نهر علقمه
گوشواره عرش خدا آمد،
گفت: الیوم نامت اعین بک لم تنم،
وتسهدت اخری فعز منامها،
تو رفتی اما به رفتنت خواب از چشم زینب رفت.

 

http://wahidkhorasani.com/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C/%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D9%88-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C/%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7/92_%D8%B9%D8%B8%D9%85%D8%AA-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D9%82%D9%85%D8%B1-%D8%A8%D9%86%DB%8C-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D8%B9%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7

 نظر دهید »

شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها تسلیت باد

14 اردیبهشت 1394 توسط 110

 

پيامبر صلي الله عليه و آله :
.
مَن بَكى عَلى مُصابِ هذِهِ البِنتِ (زَينَبَ بَنتِ عَلِيٍ عليها السلام ) كانَ كَمَن بَكى عَلى أخَوَيهَا الحَسَنِ و الحُسَينِ عليهماالسلام
.
پيامبر صلي الله عليه و آله :
.
هر كس بر مصيبت هاى اين دختر (زينب عليها السلام ) بگريد ، همانند كسى است كه بر برادرانش ، حسن و حسين عليهماالسلام ، گريسته باشد .

وفيات الأئمه ، ص 431 .



 نظر دهید »

خدا را بندگی کن تا ...

12 فروردین 1394 توسط 110



خدا را بندگی کن تا …
امام حسن عليه‏ السلام : 
مَن عَبَدَ اللّه‏َ عَبَّدَ اللّه‏ُ لَهُ كُلَّ شَى‏ءٍ؛ 
هر كس خدا را بندگى كند، خداوند همه چيز را بنده او گرداند. 
تنبيه الخواطر ، ج 2 ، ص 




 نظر دهید »

ارتباط سوره فجر و واقعه كربلا

18 آذر 1393 توسط 110



ارتباط سوره فجر و واقعه كربلا


آیت الله روحانی


سوال :

چه رابطه‏ اى ميان سوره فجر و واقعه كربلا وجود دارد؟

جواب :


باسمه جلت اسمائه؛ از امام صادق‏ عليه السلام روايت شده است كه: «سوره فجر را در نمازهاى واجب و مستحب خود بخوانيد زيرا سوره حسين بن على‏ عليهم السلام مى‏ باشد». (1)

روايت ديگرى علت رابطه ميان اين سوره و امام حسين‏ عليه السلام را مشخص مى ‏سازد. در اين روايت آمده است كه ابو أسامه از امام صادق‏ عليه السلام پرسيد:

به چه دليلى اين سوره ويژه امام حسين‏ عليه السلام گرديد؟

امام‏ عليه السلام فرمودند: آيا اين كلام خداوند متعال [در اين سوره‏] را نشنيده ‏اى كه: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ* ارْجِعِى إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً* فَادْخُلِى فِى عِبَادِى * وَادْخُلِى جَنَّتِى (2)»؟ همانا كه منظور حسين بن على‏ عليهم السلام است. زيرا اوست كه به راستى داراى نفس مطمئنه، خشنود و خداپسند مى‏ باشد.

ولى اين مطلب كه به چه دليل از سيدالشهدا عليه السلام به نفس مطمئنه تعبير شده است داراى نكته ‏ها و رازهايى است كه اينك مجال پرداختن به آنها نيست.

———————————————————

1) عن الامام الصادق‏ عليه السلام: «اقرؤا سورة الفجر فى فرائضكم و نوافلكم، فأنّها سورة الحسين بن على ‏عليه السلام»

2) «اى نفس مطمئنه، خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد و در ميان بندگان من درآى و در بهشت من داخل شو»؛ فجر / آيات 27 الى 30.

 

منبع سایت رسمی آیت الله سید محمد صادق حسینی روحانی

 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی روحانی«مدظله العالی» :: ارتباط سوره فجر و واقعه كربلا

 

 


 4 نظر

ايجاد شبهه در زيارت عاشورا توسط برخى طلبه ‏ها

18 آذر 1393 توسط 110


ايجاد شبهه در زيارت عاشورا توسط برخى طلبه ‏ها

 

آیت الله روحانی

 


سوال :


الف) برخى طلبه‏ ها در مورد جواز لعن، تشكيك مى‏ كنند و از همين رو ذكر لعنت و نفرين در زيارت عاشورا را نمى‏ پسندند، ديدگاه شما چيست؟

ب) آيا مى ‏توان حقوق شرعى، كفّاره و نذورات را به اين تشكيك كنندگان اختصاص داد؟

جواب :


باسمه جلت اسمائه؛ الف: در قرآن و روايات معتبر و متواتر، برخى گروه‏ ها مورد لعن و نفرين قرار گرفته‏ اند كه به برخى از آنها اشاره مى‏ كنيم:

1. لعن كسانى كه با اهل بيت‏ عليهم السلام از در جنگ و دشمنى درآيند.
2. لعن كسانى كه به اهل بيت‏ عليهم السلام ستم كنند.
3. لعن كسانى كه با اهل بيت‏ عليهم السلام دشمنى كرده و كينه آنها را در دل داشته باشند.
4. لعن كسانى كه در اعتقادات و شيوه زندگى با اهل بيت‏ عليهم السلام مخالف باشند و ولايت آنها را ترك كنند.
5. لعن دروغگويان و يا كسانى كه به خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله وسلم دروغ بندند.
6. لعن شراب فروش و حامل آن و نيز لعن كسى كه درخت انگور را به منظور تهيه شراب در زمين، غرس كند و يا بر سر سفره ‏اى بنشيند كه در آن شراب باشد حتّى در صورتى كه از آن ننوشد.
7. در مورد زنا و ساير محرّمات مانند لعن كسى كه استمنا كند.
8. لعن كسى كه برخى واجبات را ترك كند مانند زنى كه بدون اجازه شوهر، از خانه خارج شود.
9. لعن كسى كه برخى مكروهات را انجام دهد و نيز موارد ديگرى كه روايات مربوط به آن، قابل شمارش نيست.

ب: خير، اختصاص هيچ يك از حقوق شرعى به اينان جائز نيست. زيرا كسى كه دين خود را از شبهات، حفظ نكند، چگونه مى‏ تواند از حقوق خدا كه در اختيارش قرار مى‏ گيرد، پاسدارى كند؟!

 

منبع سایت رسمی آیت الله سید محد صادق حسینی روحانی

 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی روحانی«مدظله العالی» :: ايجاد شبهه در زيارت عاشورا توسط برخى طلبه ‏ها

 

 

 



 نظر دهید »

حمله شديد آيت الله وحيد خراساني به مخالفان عزاداري

18 آذر 1393 توسط 110

 

حمله شديد آيت الله وحيد خراساني به مخالفان عزاداري

 

آقای خراسانی

 

به گزارش شيعه آنلاين، حضرت آيت الله شيخ «حسين وحيد خراساني» از مراجع تقليد قم صبح امروز در آخرين جلسه اين دوره درس خارج خود، برخي از افراد که اخيرا در مورد عزاداري حرف و حديث هايي مطرح کرده اند را به شدت مورد حمله و انتقاد قرار داد.


اين مرجع عاليقدر حوزه علميه قم در اين باره گفت: ما در کتب خود روايت هايي داريم که اسنادش هم صحيح است و همه اين روايت ها در مورد عزاداري است. آن بي سوادهايي که نغمه در مي آورند که عزاداري ها به حد افراط رسيده و طولاني شده، بايد بدانند که تمام انبياء و اولياء و صديقين عزداراي و گريه طولاني مدت کرده اند.

حضرت آيت الله شيخ «حسين وحيد خراساني» همچنين افزود: روايتي از امام جعفر صادق عليه السلام در مورد حضرت فاطمه صديقه سلام الله عليها وجود دارد که در آن آمده “آن حضرت براي امام حسين عليه السلام طولاني گريه مي کردند".

گفتني است اخيرا برخي سخنرانان سرشناس که همواره در موضوعات مختلف به سخنراني و نظريه پردازي مي پردازند، مباحثي در مورد عزاداري مطرح کردند که با واکنش و اعتراض طيف شديدي از مراجع تقليد، علما و مؤمنين مواجه شده است.

 

 

 


 3 نظر

آیت الله وحید خراسانی: مبادا هیئات مذهبی بازیچه سیاست شوند

18 آذر 1393 توسط 110

آیت الله وحید خراسانی: مبادا هیئات مذهبی بازیچه سیاست شوند

آنچه عقل هر حکیمی را، مغز هر فقیهی را مبهوت می‌کند، این است که از این جا به بعد خدا با زوار قبر او تکلم می‌کند



آیت الله وحید خراسانی: مبادا هیئات مذهبی بازیچه سیاست شوندبه گزارش «شیعه نیوز»،مرجع عالیقدر آیت الله وحید خراسانی همزان با فرا رسیدن اربعین حسینی و آخر ماه صفر امروز در درس خارج خود مطالبی را بیان نمودند که متن کامل آن به شرح زیر است :

بسم الله الرحمن الرحیم


الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و العن علی اعدائهم الی یوم الدین .

دهه آخر صفر است و پیشآمد اربعین.

قال الصادق علیه السلام: رحم الله من أحیی أمرنا

این جمله کوتاه تفصیلی دارد. اولا: دعا دعای کیست؟ کسی که اراده او متصل است به اراده‌ای که إنما أمره إذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون. قلب، وعاء مشیة الله است. اما آنچه خواسته نص قرآن است: ورحمة ربك خیر مما یجمعون. این رحمت را از خدا هم چه کسی خواسته برای کی؟ برای کسی که امر ما را احیا کند.

این ماه، این ایام، ایام احیاء امر است. کاری کنید که بر طبق قرآن حرکت کنید. محور، قطب، کلام الله باشد. قسمتی تفقه، قسمتی انذار. سعادتمند آن کسی که این ایام موفق بشود: قلبی را با خدا آشنا کند، روحی را به ائمه معصومین متصل کند؛ می‌شود رحم الله من أحیی أمرنا.

آن امری که باید احیاء بشود معرفت امام است. حکمت کبری معرفت اوست به قدر میسور.

سید الشهداء نه قابل درک احدی است، نه قابل وصف احدی؛ نه خودش، نه عملش. وقتی در روایات با درایت تأمل بشود، آن وقت روشن می‌شود چه غوغایی است! از اثر باید مؤثر را شناخت. معرفت إنّی این است. دو مطلب راجع به او هست یکی زیارت آن حضرت یکی اقامه عزای او.

کلمات اهل بیت عصمت محیر العقول است. این روایات با کمال اعتبار، سند لازم ندارد. اعجاز این است: امام ششم کی این جمله را فرمود؟ آن وقتی که در این حرم(سیدالشهدا) بسته بود از ترس حکومت آل مروان؛ قلّت زائر. گاهی…، اگر کسی گذرش می‌‌افتاد. این بیان، معجزه عظمی است، حکایت دارد که چه جور می‌‌دیده. فرمود: روز قیامت منادی نداء‌ می‌کند: أین زوّار الحسین؟ کجایند زوار او؟ یقوم عنق من الناس لایحصیهم إلا الله. آن قدر جمعیت برمی‌خیزد که عدد آنها را جزء خدا احصاء‌ نمی‌‌کند. امروز را ببین! اعجاز را ببین! بعد چه خواهد شد؟ لایحصیهم إلا الله.

بعد آنچه عقل هر حکیمی را، مغز هر فقیهی را مبهوت می‌کند، این است که از این جا به بعد خدا با زوار قبر او تکلم می‌کند: شما[زائران] از زیارت او چه می‌‌خواستید؟ مقصدتان در این زیارت چه بود؟ می‌‌گویند : پروردگارا! ما غرضمان فقط حب رسول تو بود، حب علی بود، حب فاطمه بود. به این عشق رفتیم، به این محبت قدم برداشتیم. زرنا شوقا. بعد که این جمله را گفتند، خدا می‌فرماید: آنها کسانی هستند که شما به عشق آن‌ها به زیارت آن شهید رفتید. بعد خطاب می‌آید: کونوا مع محمد وعلی و فاطمة والحسن والحسین في درجتهم؛ باشید با این پنج نفر اما در درجه ی آن‌ها. این مقام به برکت کیست؟

بعد امام ششم به عبید بن زراره فرمود: ان لزوار الحسین فضلا علی سائر الناس؛ زوار قبر او فضیلتی دارند بر همه مردم. پرسید: یا بن رسول الله! ما هو الفضل؟ آن فضیلت چیست؟ فرمود: چهل سال قبل از همه اهل بهشت زوار قبر حسین بن علی مهمان خدایند. چهل سال قبل از همه مردم آن‌ها در بهشت اند. این همه مقام از کجا؟

بعد آنچه که عقل را مبهوت می‌کند، این است فرمود:…- در روایتی که دو نفر از اصحاب اجماع اند: یکی: ابن محبوب، یکی: محمد بن مسلم- بعد به محمد بن مسلم فرمود: کسانی که پیاده به زیارت قبر او بروند، به هر قدمی که بردارند ثواب عتق یک بنده از وُلد اسماعیل در نامه ی عمل آن‌ها ثبت می‌شود. حالا آن قدم‌ها چه اندازه بنده آزاد می‌کند، آن‌ هم عتق رقبه از ولد اسماعیل؟! این زیارت اوست.

اما گریه بر او: بهتر این است که متن حدیث را بخوانم. راوی این مطلب ابو بصیر لیث است. اولا کیست؟ بشر المخبتین. مخبتین چهار نفرند: برید بن معاویه عجلی، ابو بصیر لیث، محمد بن مسلم، زراره؛ ارکان اربعه. یکی از این ارکان ابی بصیر است.

گفت: در محضر ابی عبد الله بودم، یکی از اولاد حسین بن علی وارد شد. تا وارد شد بغل گشود، او را در بغل گرفت، صدای ناله امام بلند شد؛ از پشت پرده هم صدای ناله اهل حرم. بعد تعبیر امام ششم این است: یا ابا بصیر! من وقتی چشمم به فرزندان او می‌‌افتد لا املک نفسی؛ دیگر مالک خودم نیستم. این بیسوادهایی که نغمه درمی‌آورند که این عزاداری ها به حد افراط است. مصیبت این است همه در نهایت جهل.

بعد امام ششم این جمله را فرمود: فقد طال… - این‌ها را خوب یاد بگیرید، فقیه بشوید، عالم بشوید تا بتوانید حق اهل بیت را احقاق کنید- امام ششم فرمود: فقد طال بکاء النساء والانبیاء والشهداء والصدیقین؛ طولانی شد گریه تمام انبیا، تمام شهدا، تمام صدیقین؛ برای چه؟ این گریه مداوم از موسی بن عمران، از ابراهیم خلیل، در مقابل آن سر بریده ای است که… خلاصه…
متن حدیث این است:

لا اله الا الله…. اگر بتوانیم بخوانیم… ثم بکی و قال: یا ابا بصیر! اذا نظرت الی ولد الحسین اتانی ما لااملکه بما جری علی ابیهم. یَا أَبَا بَصِیرٍ!…- لا اله الا الله- یا أبا بصیر! إِنَّ فَاطِمَهَ… إِنَّ فَاطِمَهَ لَتَبْکِیهِ وَتَشْهَقُ فَتَزْفِرُ جَهَنَّمُ زَفْرَة لَوْ لَا أَنَّ الْخَزَنَة یَسْمَعُونَ بُکَاءَهَا وَقَدِ اسْتَعَدُّوا لِذَلِکَ.

از این روایت روشن می‌شود که حضرت زهرا (سلام الله علیها) ، نه یک بار، نه دو بار، همیشه کارش این است. بعد که شهقه زهرا بلند می شد، جهنم زفره ای پیدا می‌کند. خزنه که مستعد اند، آماده اند که هر وقت او صدای گریه اش بلند شد، درهای جهنم را ببندند مبادا شعله ای از جهنم خارج بشود یا دودش، تمام اهل زمین همه هلاک بشوند. این اثر، در جهنم.

اما… فَیَکْبَحُونَهَا مَا دَامَتْ بَاکِیَة وَیَزْجُرُونَهَا وَیُوثِقُونَ مِنْ أَبْوَابِهَا مَخَافَة عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ فَلَا تَسْکُنُ - جهنم ساکن نمی‌شود- حَتَّى یَسْکُنَ صَوْتُ فَاطِمَة وَإِنَّ الْبِحَارَ … در دریاها چه خبر است؟ حدیث مفصل است وقت کم است. فقط قسمتی این است. بعد مهم این جاست: فَلَا تَزَالُ الْمَلَائِکَهُ مُشْفِقِینَ یَبْکُونَهُ لِبُکَائِهَا ؛ بر امام حسین همه ملائکه گریه می‌کنند برای بکاء مادرش زهرا؛ وَیَدْعُونَ اللَّهَ وَیَتَضَرَّعُونَ إِلَیْهِ وَیَتَضَرَّعُ أَهْلُ الْعَرْشِ وَمَنْ حَوْلَهُ وَتَرْتَفِعُ أَصْوَاتٌ مِنَ الْمَلَائِکَهِ بِالتَّقْدِیسِ لِلَّهِ مَخَافَة عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ. این است عزای آن سر بریده، این است مصیبت آن بدن قطعه قطعه. همه حمله عرش گریان، همه شیون زنان، برای چه؟ برای این که صدای ناله مادر او بلند است.

وَلَوْ أَنَّ … -امام حسین را بشناسید، به مردم بشناسانید- وَلَوْ أَنَّ صَوْتاً مِنْ أَصْوَاتِهِمْ یَصِلُ إِلَى الْأَرْضِ لَصَعِقَ أَهْلُ الْأَرْضِ وَتَقَطَّعَتِ الْجِبَالُ ؛ اگر یک صدای از آن ملائکه در آن هنگام تضرع و بکاء‌ به زمین برسد تمام کوه ها قطعه قطعه می‌شود وَزُلْزِلَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا. قلت: جعلت فداك. ابا بصیر گفت: گفتم: جعلت فداك، هذا الأمر عظیم؛ این امر بسیار بزرگ است. بعد فرمود: غَیْرُهُ أَعْظَمُ مِنْهُ. آنچه نشنیدی هنوز از این بزرگتر است. معنی این جمله چیست؟ معنی این جمله این است: ما هنوز شرح مصیبت را نگفتیم، آنچه گفتیم این است اما آنچه نگه داشتیم اعظم از این است.

بعد این جمله را فرمود. این جمله خیلی دلسوز است: فرمود: یا ابا بصیر! آیا نمی‌‌خواهی به فاطمه کمک کنی؟ تا این جمله را گفت، من دیگر بیچاره شدم. فرمود: یا ابا بصیر!… ای هیئتی ها! این است این عزا. 
مبادا هیئات بازیچه سیاست بشود، مبادا با خون همچو کسی، با ناله همچو مادری خیانت بشود. بذل مهجته فیك. فقط باید خدا لیس الا. یا أیتها النفس المطمئنة ارجعي إلی ربك راضیة مرضیة. بعد که فرمود: ابا بصیر! آیا نمی‌‌خواهی مادرم زهرا را کمک کنی در این عزاء ؟ تا این کلمه را گفت من دیگر بی طاقت شدم، برخواستم، او هم برخواست. او رفت به مصلی، من آمدم به خانه، نه غذا خوردم، نه آب نوشیدم، شب تا صبح برای این مصیبت زار زدم، فردا هم روزه گرفتم. او می‌ فهمد چه خبر است. بعد که کمی آرام شدم حرکت کردم، آمدم به محضر امام، دیدم آن حضرت هم بعد از این مدت کمی آرامش پیدا کرده. نشستم کنار او… دیگر بقیه گفتنی نیست..

منبع: شیعه نیوز
 نظر دهید »

دل نوشته

24 آبان 1393 توسط 110

 

 

گفت
چرا هیات هفتگی می گیرید؟
گفتمش شرمنده ایم
باید هر روز می گرفتیم!
امام زمان
روزی دوبار
هیات می گیرد
زیارت ناحیه شهادت دهد …..

 

 


 5 نظر

یا زینب کبری سلام الله علیها

23 آبان 1393 توسط 110



اسارت
برنامه ای بود
تا مردمی که
درب خانه ها را
دیروز بر مسلم علیه السلام بستند
امروز به خیابان ها بریزند
تا صدای حسین علیه السلام را
از حنجره زینب سلام الله علیها بشوند….




 نظر دهید »

پاسخ حضرت آیت الله وحید خراسانی به شبهه افکنان در عزادری سید الشهدا

19 آبان 1393 توسط 110

 

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيم

توصیه های آیت الله العظمی وحید خراسانی به مبلغین در آستانه ماه محرم ۱۴۳۶

آیت الله وحید خراسانی

به مردم عظمت عاشورا را بیان کنید، چه بود؟ چه شد؟ چه کرد؟ یک عدّه نافهم، بیسواد در این مردم پیدا شدند: به سینه نزنید، زنجیر به کمر نزنید که مبادا سرخ شود بدنت. به این بیسواد ها گوش ندهید، برو، ببین، استاد الكلّ‏ في الكلّ عند الكلّ نائینی چه می گوید؟ کسی است نائینی که مراجع آزمایششان این است که کلمات او و مبانی او را در معاملات، لباس مشکوک بتوانند از عمق درک کنند و بیان کنند. همچو کسی فتوایش را ببین، سؤال می کنند از او که ما در عزای سیدالشهداء عزاداری می کنیم، خون ریخته می شود؟ جواب این است: آنچه خون ریخته بشود، مانعی ندارد، مگر خوف بر نفس بشود. میرزای نائینی، عالم دین و مذهب است، چرا این کلمه را می گوید؟ متن کلام امام هشتم الان این است؛ بحار را نگاه کن: إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ… إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ‏ جُفُونَنَا، این بیان امام هشتم است. از شیخ طوسی تا شیخ انصاری همه شان باید فدای یک نفس امام هشتم بشوند. آن وقت همچو کسی بیانش این است که روز عاشورا کاری کرده که پلک های چشم ما مجروح شده، اگر پلک چشم او مجروح بشود، سینه تو چیست؟


شیخ صدوق در من لا یحضر در اصح احادیث نقل می کند از حجت خدا که روز عاشورا: بَكَتْ‏ عَلَيْهِ‏ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ، بَكَتْ‏ عَلَيْهِ‏ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرَضُونَ السَّبْعُ، هفت آسمان، هفت طبقه زمین وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ، أنچه در آنها بود، آنچه بین آنها بود، همه برای سر بریده او گریه کردند. روز عاشورا همچو روزی است.

 

چه روزی است؟ چه شده؟ چه واقعه ای اتفاق افتاد؟ یک کلمه بس است، آن کلمه این است؛ مردم مدینه همه بی خبر، یک وقت عصر روز دهم محرم صدای شیون از حرم پیغمبر شنید. همه مردم مدینه ریختند در خانه ام سلمه، چه حادثه ای اتفاق افتاده؟ نص قرآن این است وَ أَزْواجُهُ‏ أُمَّهاتُهُمْ، او ام المؤمنین است. مردم ریختند چه خبر است؟ کسی حق آمدن در آن خانه ندارد. رفتند پسر عموی پیغمبر را آوردند. رفت پرسید چه خبر است؟ چه حادثه ای رخ داده؟ گفت: الان خوابیده بودم، در عالم رؤیا دیدم پیغمبر سر برهنه، پا برهنه، غبار آلوده ،یک شیشه خون در دست گرفته، گفتم: یا رسول الله! هرگز تو را به این حال ندیده ام! گفت: ام سلمه! الان از کنار مقتل حسینم آمدم. با این شیشه خدا مرا فرستاد که خون گلوی او را بگیرم، پرسیدم: یا رسول الله کجا می بری؟ فرمود: به عرش. امام ششم فرمود: آن قائمه ای که آن شیشه خون را پیغمبر گذاشته، تا قیامت می لرزد.

 


منبع وب ایشان( برای دیدن متن کامل به وب ایشان مراجع کنید یا به آرشیو وب ما سر بزنید… )



 1 نظر

توصیه های آیت الله العظمی وحید خراسانی به مبلغین در آستانه ماه محرم ۱۴۳۶

19 آبان 1393 توسط 110



بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيم

 

 

 

آیت الله وحید


ماه، ماهی است که در این ماه واقعه ای اتفاق افتاد که نه قابل درک بشر است و نه قابل وصف و بیان. واقعه ای که خدا، ذات قدوس پروردگار، برای آدم ابوالبشر آن واقعه را بیان کرد، برای نوح، برای ابراهیم، برای موسی بن عمران، برای عیسی بن مریم. تمام انبیاء عظام بر این واقعه گریه کردند، لذا عقل ما قاصر از درک عظمت این مطلب است.

چه کرد؟ کاری کرد که همه ی ائمه معصومین بیانشان یک جمله است و آن جمله این است که لا يومَ كَيومِكَ‏ يَا أَبَا عَبْدِ اللهِ. هر پیغمبری روزی دارد، هر وصی ای روزی دارد، اما روز تو بی مانند است. نه در قاموس انبیا، نه در دفتر اوصیا، روزی مثل روز تو اتفاق نیفتاده، لذا استفاده از این روز اگر(برای کسی) درکی باشد و فهمی، باید وظیفه خود را بداند.

دین خدا، آئین خدا، عزت و عظمتش این اندازه است که عصاره خلقت، نتیجه آفرینش عالم و آدم، خون خودش را داد تا دین خدا زنده بشود. ما وظیفه مان در مقابل این واقعه چیست؟ اگر مثل او، عزیزترین گوهر عالم، همه جواهری که در خزینه داشت، آن روز عرضه کرد برای احیای اسم خدا. بَذْلِ‏ مُهْجَته فِيكَ، او خون قلبش را در تو صرف کرد، برای چه ؟ برای این که انقاذ کند بندگان تو را از حیرت جهالت و از ظلمت ضلالت.
هر کسی باید بفهمد چه می کند ولی درک کار بسیار مهم است. این کاری که شما می خواهید این چند روز انجام بدهید، این کار فهمیدنش بسیار دشوار است تا عمل کردنش. کار شما دنباله کار حبیب بن مظاهر است اگر بفهمید، اگر درک کنید.

روز قیامت که می شود همه در حسرت هستند، کسی نیست که از حسرت برکنار باشد. مدتی که به من و تو در اینجا مهلت دادند اگر صرف افضل اعمال شد، حسرت نداریم و الا گرفتار حسرت هستیم بلا استثناء. چرا؟ چون عزیزترین گوهر، سرمایه عمر انسان است. این عمر ارزشش قابل بیان نیست. از این زندگی، ابراهیم شد خلیل الله؛ از بهره از عمر موسی شد کلیم الله، از استفاده از این زندگی؛ عیسی شد روح الله. ارزش این عمر این است. اگر صرف در افضل شد دیگر حسرت نیست، چون بهتر از آن میوه ای و ثمری نیست، اما اگر صرف در افضل نشد، بلا اشکال مورد حسرت است. بدها حسرت می خورند: چرا کار خوب نکردند؟ خوب ها حسرت می خورند که چرا به جای خوب، خوب تر را انجام ندادند؟ فقط عدّه ای از حسرت برکنار هستند که سرمایه ی عمر را در افضل اعمال صرف کردند.

افضل را از کجا باید فهمید؟ خود افضل باز بسیار مهم است. فاضل، افضل. مقول به تشکیک است . افعل تفضیل است. همه شهید هستند اما شهدای کربلا ممتاز هستند، چرا؟ امتیازشان این است که افضل الشهادات در دفتر آنها ثبت شده.
در این اعمال که در شریعت است، عملی مهم تر، بالاتر از کفالت یتیم نیست که یک یتیمی را کسی تکفل کند. کفالت باز یعنی چه ؟ کفالت انسان به این نیست که مطعم و ملبس و مسکنش آماده بشود، کفالت انسان به این است که هم جسم و هم روح، هم بَصَر و هم بصیرت، هم چشم، هم عقل، هر دو به ثمر برسد. معنی کفالت این است، آن وقت مهم این است که دستی که بر سر یتیمی کشیده می شود، چقدر مو از زیر این دست می گذرد؟! در روایت معتبره آمده: به عدد هر مویی یک حسنه در نامه عمل آن شخص ثبت می شود، دستی اگر به سر یتیمی کشیده بشود. منتهای مطلب این است که خاتم النبیین فرمود: من و کسی که یک یتیم را سرپرستی کند و او را از هر جهت تکفل کند، در بهشت منزل می کنیم كَهَاتَيْنِ‏. انگشت سبابه و وسطی را به اصحاب نشان داد، گفت: من و کافل یتیم مثل این دو هستیم. این کفالت یک یتیم است. حالا اگر آن یتیم، یتیم شیخ انصاری باشد، خواه ناخواه آن کفالت فرق می کند. چون دست شیخ از سر او رفته، کسی که کفالت کند یتیم شیخ را غیر از کسی است که کفالت کند یتیم زید را.

به همین نسبت حساب کن تا برسد به اینجا که أَشَدُّ مِنْ‏ يُتْمِ‏ الْيَتِيمِ‏، يُتْمُ يَتِيمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِه زَمَانِه. هر چه هست در کلمات اهل بیت است. سخت ترین یتم، یتم یتیمی است که محروم باشد از امام زمانش. کسی که کفالت کند این یتیم را، مقامش چیست؟ مقام در این بیان امام هشتم است.

علی بن موسی بیانی دارد؛ خوب گوش کنید و فکر کنید بعد. نه تنها اینجا بشنوید، فکر کنید ، وقت نیست ما در فقه حدیث صحبت کنیم. فرمود امام هشتم…. اولاً امام هشتم کیست؟ کسی است که رأس و رئیس مذهب، امام ششم به امام هفتم فرمود: در صلب تو عالم آل محمد است لَيْتَنِي أَدْرَكْتَهُ. هر وقت من خودم یادم از این جمله می آید متحیرم. امام جعفر بن محمد، کسی که مذهب حق که عصاره تمام انبیا و اوصیاست به وسیله او احیا شده، همچو کسی تعبیرش این است: ای کاش من زنده بودم و چهره آن پسر تو را می دیدم. امام هشتم این است. کسی که رأس و رئیس مذهب تعبیرش این است لَيْتَنِي أَدْرَكْتَهُ. بیان حضرت این است؛ اَفضَلُ…- آن کلمه که عصاره بحث است، این است- أَفْضَلَ‏ مَا يَتَحَصَّلُ لِعَالِمِ‏ مِنْ‏ عُلَمَاءِ شِيعَتِنَا لِيَوْمِ‏ فَقْرِهِ‏ وَ فَاقَتِهِ، وَ ذُلِّهِ وَ مَسْكَنَتِهِ… واقعاً دریایی است از معارف. افضل چیزی که یک عالمی که از علم ما بهره مند شده در این زندگی برایش فراهم شود، آن هم برای روز فقرش، روز فاقه اش، روز ذلش، روز مسکنتش، اَفضَلُ…، دیگر بالاتر از این گوهری نیست، اگر این کار را انجام دادی دیگر حسرت نخواهی داشت، چون سند داری از امام هشتم، که افضل انجام شد، آن افضل چیست؟ آن افضل این است که یکی یکنفر از شیعیان ما را در روزگار یتیمی او که از دیدن امام زمانش محروم است، تربیت کند به عقائد حقه و دفع کند از او شبهات نواصب را. این روایات معجزه است. خبر داشتند همچو روزی پیش می آید. شبهات از اهل نصب، نواصب القا می شود؛ بعد امام هشتم فرمود: افضل از جمیع اعمال برای یک عالم این است که یکی از این یتیمان را از این شبهات نجات بدهد، به حق هدایت کند، قلب او را در محبت ما محکم کند.

سفر شما همچو سفری است. اولاً امشب که رفتید از اینجا، سجده شکر کنید که یک همچو نعمتی نصیب شما شده که بروید در آن مناطق محروم که آن یتیمان امام زمان محروم هستند از عالم و معلم دین، توفیق افضل نصیب تو شده، اما اگر قدر بدانی.
یکی از بزرگان، اعلام امت، خودش برای من نقل کرد، گفت: کسی مرده بود، جنازه ی او را برداشتند، یک کسی که چشم برزخی داشت- البته خود او بوده، منتها نگفت، چون ما خبر داشتیم او همچو مقامی دارد- گفت :کسی که چشم برزخی داشت نگاه کرد و دید آن روح بالای تابوت می رود و این شعر را می خواند:
سالها جام جم به دست تو بود چون تو نشناختی کسی چه کند
برده بودی و نقشت آمده بود چون که کج باختی کسی چه کند

گفت روح بالای جنازه این شعر را می خواند. این شعر تفسیر این جمله است؛ وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ‏ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ‏ الْأَمْرُ. گذشت کار؛ می توانستیم از این عمر چه بهره ها ببریم! به هر جا که رفتید، شب و روز را غنیمت بشمارید، اکتفا به منابر در مجالس نکنید، به مدارس بروید، بذر معارف این مذهب را در مغز آن جوان ها بپاشید.

روز قیامت که می شود، دفتر عمل کسی را به دستش می دهند، بعد می بیند مثل جبال راسخات، مثل سحاب متراکم در این دفتر، اعمال خیر ثبت است. عرض می کند: پروردگارا! من همچو کارهایی انجام ندادم، خطاب می رسد؛ تو یکنفر را هدایت کردی، او که هدایت شد، فرزندان او هم به تبع آن پدر بار آمدند. آن فرزندان باز اولادی پیدا کردند، در اثر هدایت آن جد و پدر، آنها هم به راه ما رفتند، هم در نامه عمل آنها نوشتیم، هم همه را در نامه عمل تو.
وقتتان را بیهوده صرف نکنید، برنامه این است: آيَةٌ مُحْكَمَةٌ، فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ، سُنَّةٌ قَائِمَةٌ، کاری که باید بکنید در آن منطقه، یکی تحکیم عقائد است. دفع کنید شبهات اصحاب شبهه را، محکم کنید اعتقادات را به خدا، پیغمبر، ائمه معصومین، این کلمه اولی. کلمه دوم سُنَّةٌ قَائِمَةٌ ، تهذیب کنید اخلاق آن مردم را. روایات مواعظ بحار را برای آنها بخوانید، کلمات اهل بیت مثل اکسیر است، منقلب می کند قلوب را. در هر مجلسی امر سوم که نباید ترک شود، تعلیم احکام است. مسائل نماز، روزه، حلال، حرام به مردم باید تعلیم شود. هر منطقه ای که رفتید سعی کنید افراد با استعداد را شناسایی کنید، آنها را به احکام و مسائل آشنا کنید که بعد از رفتن شما هم، آن خلاء وجود شما را در آن منطقه پر کند.

آن وقت اجرت چقدر است؟ عقل مبهوت است! سیدالشهداء بیانش این است: اگر یکنفر را هدایت کنی، به هدایت آن یکنفر هر حرفی که از دهانت درآمده، خدا دو هزار قصر در نامه عمل تو ثبت می کند با تمام نعم.
ختم کلام این بیان امام هشتم است. فرمود: اگر کسی یکنفر از ایتام ما را در زمان غیبت ولی عصر از شر نواصب حفظ کند، او را به راه ما هدایت کند، هنگام حشرش از کنار قبرش تا قصرش در بهشت ملائکه صف می بندند. بعد که سر از قبر درآورد، روی دوش همین ملائک از قبرش تا قصرش به بهشت، دست به دست منتقل می شود، بعد آن ملائکه به او می گویند: طُوبَاكَ، طُوبَاكَ. دو مرتبه: طوبی برای تو. طوبی برای تو، در مقابل خدمتی که به ایتام آل محمد کردی بی حساب باید وارد بهشت بشوی.
این کار شما در آن مناطق، این هم مزد شما.

اما مطلب دیگر این است که چند روز آنجا هستید؟ در این مدت که هستید برنامه را این جور تنظیم کنید که هر شبی یکی از معصومین را آنچنان که باید طبق روایات به مردم بشناسانید. یک شب در احوال خاتم النبیین، یک شب در فضائل امیرالمؤمنین. یک شب در فضائل صدیقه کبری؛ که بعد از آمدن شما، نتیجه این باشد که آن جمع، چهارده معصوم را شناخته باشند.
افسوس که عمر گذشت، ما از این زندگی آن استفاده ای که باید بکنیم، نکردیم. وقتی تو رفتی به آن ده، به آن قصبه، یک شب در معجزات، در کرامات، در فضائل، در مناقب امام دهم بحث کردی، آیا شب اول قبر امام دهم تو را ول می کند؟ خوشا به حال کسی که بفهمد، برود به این سفر و برگردد، دم جان دادن چهارده معصوم دور بسترش باشند.

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن که خواجه خود روش بنده پروری داند

مطلب آخر: به مردم عظمت عاشورا را بیان کنید، چه بود؟ چه شد؟ چه کرد؟ یک عدّه نافهم، بیسواد در این مردم پیدا شدند: به سینه نزنید، زنجیر به کمر نزنید که مبادا سرخ شود بدنت. به این بیسواد ها گوش ندهید، برو، ببین، استاد الكلّ‏ في الكلّ عند الكلّ نائینی چه می گوید؟ کسی است نائینی که مراجع آزمایششان این است که کلمات او و مبانی او را در معاملات، لباس مشکوک بتوانند از عمق درک کنند و بیان کنند. همچو کسی فتوایش را ببین، سؤال می کنند از او که ما در عزای سیدالشهداء عزاداری می کنیم، خون ریخته می شود؟ جواب این است: آنچه خون ریخته بشود، مانعی ندارد، مگر خوف بر نفس بشود. میرزای نائینی، عالم دین و مذهب است، چرا این کلمه را می گوید؟ متن کلام امام هشتم الان این است؛ بحار را نگاه کن: إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ… إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ‏ جُفُونَنَا، این بیان امام هشتم است. از شیخ طوسی تا شیخ انصاری همه شان باید فدای یک نفس امام هشتم بشوند. آن وقت همچو کسی بیانش این است که روز عاشورا کاری کرده که پلک های چشم ما مجروح شده، اگر پلک چشم او مجروح بشود، سینه تو چیست؟
شیخ صدوق در من لا یحضر در اصح احادیث نقل می کند از حجت خدا که روز عاشورا: بَكَتْ‏ عَلَيْهِ‏ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ، بَكَتْ‏ عَلَيْهِ‏ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرَضُونَ السَّبْعُ، هفت آسمان، هفت طبقه زمین وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ، أنچه در آنها بود، آنچه بین آنها بود، همه برای سر بریده او گریه کردند. روز عاشورا همچو روزی است.

چه روزی است؟ چه شده؟ چه واقعه ای اتفاق افتاد؟ یک کلمه بس است، آن کلمه این است؛ مردم مدینه همه بی خبر، یک وقت عصر روز دهم محرم صدای شیون از حرم پیغمبر شنید. همه مردم مدینه ریختند در خانه ام سلمه، چه حادثه ای اتفاق افتاده؟ نص قرآن این است وَ أَزْواجُهُ‏ أُمَّهاتُهُمْ، او ام المؤمنین است. مردم ریختند چه خبر است؟ کسی حق آمدن در آن خانه ندارد. رفتند پسر عموی پیغمبر را آوردند. رفت پرسید چه خبر است؟ چه حادثه ای رخ داده؟ گفت: الان خوابیده بودم، در عالم رؤیا دیدم پیغمبر سر برهنه، پا برهنه، غبار آلوده ،یک شیشه خون در دست گرفته، گفتم: یا رسول الله! هرگز تو را به این حال ندیده ام! گفت: ام سلمه! الان از کنار مقتل حسینم آمدم. با این شیشه خدا مرا فرستاد که خون گلوی او را بگیرم، پرسیدم: یا رسول الله کجا می بری؟ فرمود: به عرش. امام ششم فرمود: آن قائمه ای که آن شیشه خون را پیغمبر گذاشته، تا قیامت می لرزد.

یک مطلب دیگر را هم غفلت نکنید، هم خودتان و هم هر جا که رفتید به مردم سفارش کنید که: باسوادها قرآن را هر روز بخوانندلإ به قدری که می توانند، به خود امام زمان هدیه کنند، بی سواد ها سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد را بخوانند. کسانی که جمع کنند بین هر دو، نور علی نور است. کسی که این عمل را بکند با خود آن حضرت است، کسی هم که با امام زمان بود با تمام انبیاء و ائمه معصومین است.

اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَ‏ فَاسِدٍ مِنْ‏ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ.



لینک دانلود فیلم

 

media.ishia.org/Data/MediaFiles/4/2996e477f7fb48b185272c6f66e2d26f-L.mp4

 

 

 

منبع وب آیت الله وحید خراسانی

 نظر دهید »

تزویر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

19 آبان 1393 توسط 110

 

 

تزویر
امام زمان را
به جرم
خروج بر امام زمان ( حاکم )
سر می برد
و به شکرانه اش
مسجدها
بنا می کند.

 

 


 1 نظر

این حدیث را باید با طلا نوشت!

12 آبان 1393 توسط 110





بسم الله الرحمن الرحیم


قال الصادق علیه السلام:

نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة و کتمان سرنا جهاد فی سبیل الله.

ثم قال ابو عبد الله علیه السلام: یجب ان یکتب هذا الحدیث بالذهب.

امام صادق علیه السلام فرمود: نفس کسی که بخاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش برای ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست.

سپس امام صادق علیه السلام افزود: این حدیث را باید با طلا نوشت!


امالی شیخ مفید، ص .338




 3 نظر

مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام) ، و چگونه عزاداری کردن

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام)


پیامبر اکرم (صل الله علیه واله و سلم) فرمودند:
محرم که می‌شود جوشش نام حسین (علیه السلام) در دل‌ها، هر دلسوخته‌ای را بی‌تاب می‌کند و چون تشنه‌ای به سوی زلال معرفت عاشورا می‌کشاند[1]. قیام امام حسین (ع) چنان تأثیری در استمرار حرکت شیعه داشته که در این‌باره گفته شده است: اسلام علوی است و تشیع، حسینی[2].

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: وقتی امام حسین (علیه السلام) به دنیا آمد، ملکی در آسمان‌ها و زمین فریاد زد: ای بندگان خدا لباس‌های حزن بپوشید و ناراحتی و ناله‌های خود را آشکار کنید[3].

اثر شعله‌های برافروخته شده روز عاشورای کربلا است که در کانون سینه‌های شیعیان مشتعل است. هرمصیبتی انتها و تمام شدنی دارد، اما این مصیبت بزرگ هیچ‌گاه انتها و تمامی ندارد. یک علتش این است که در هر مصیبتی تا صاحب مصیبت آرام نشود، اهل مجلس نیز آرام نمی‌گردند و از روایات معتبره بر می‌آید که حضرت فاطمه زهرا (س) از روز عاشورا تاکنون هروقت ملتفت می‌شود، چنان صیحه می‌زند و نعره می‌کشد که گویا دریاها به موج می‌آیند و عالم امکان یکسره متزلزل می‌شود. آن ناله‌های فاطمه (س) در واقع همه عالم را مصیبت‌خانه کرده است و هرگز قلوب شیعیان آرام نمی‌شود![4]

بی اختیار نعره هذا حسین از او سرزد چنان چه آتش از او در جهان فتاد[5]

امام صادق (علیه السلام) فرمود: روز حسین(علیه السلام- عاشورا) - از لحاظ مصیبت از تمام روزها عظیم‌تر است… (زیرا حسین (علیه السلام) تنها باقی مانده اصحاب پنج‌گانه کساء است) که رفتن او، مثل رفتن همه آن‌هاست[6].

به راستی که بقای اسلام، مرهون جهاد، ایثار و شهادت امام حسین (علیه السلام) در راه خداست و بدون جریان عاشورا و سید‌الشهدا (علیه السلام) قرن‌ها پیش، بنی امیه، اسلام را از بین برده بودند؛ پس همراه حیات دین به زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشوراء و سیدالشهداء وابسته می‌باشد.

عزاداری سیدالشهداء (علیه السلام) از مهم‌ترین عباداتی است که محبان و شیعیان آن حضرت به تبعیت از معصومین(علیه السلام) با آدابی خاص مشغول آن می‌شوند. ذکر مصیبت‌های امام حسین (علیه السلام) و برگزاری هرگونه عزاداری آن حضرت، از جمله “شعائر الهی” است که شیعیان و دوست‌داران اهل بیت پیامبر (صل الله علیه واله وسلم) بدان امر شده‌اند.

دستور امام حسین (علیه السلام) به شیعیان:

امام حسین (علیه السلام) به امام سجاد (علیه السلام) فرمود: ای پسرم، از طرف من به شیعیانم سلام برسان و به آنان بگو: پدرم غریبانه کشته شد! پس برای او ندبه و عزاداری کنید و به شهادت از دنیا رفت! پس برای او گریه کنید.[7]

همانا از صفات انسان کامل و از نشانه‌های مردانگی و جوانمردی، “مواسات” با مصیبت‌زده و مشارکت در دردهای دیگران است. دهه محرم ایامی است که رنج و درد و مصیبت سید‌الشهداء و اهل بیت او (علیه السلام) را به یاد می‌آورد، شیعه در این ده روز به خصوص روز عاشورا، با عزاداری و گریه و اشک ریختن و مجسم ساختن صحنه‌های درد و غم آن روز، با شبیه‌خوانی و کفن پوشیدن و …، در حقیقت آن‌چه که بر امام حسین (علیه السلام) و فرزندان و اصحاب او در آن روز گذشت را به یاد خود و جهانیان می‌آورد و یک نوع “مواسات” و برابری بین خود و آنان برقرار می‌سازد. بیش از هزار سال از شهادت امام حسین (علیه السلام) می‌گذرد، اما نور و شعائراو همچنان پابرجا هستند، و حرارتش همچنان در قلوب مومنین مشتعل است و هرگز سرد نخواهد شد، و ظالمین و مخالفین شعائر او نابود شدند و عزت برای امام حسین (علیه السلام) و اقامه‌کنندگان شعائرش باقی خواهد ماند.

شعائر امام حسین (علیه السلام) محکم‌ترین سبب بقاء اسلام بوده و می‌باشد، و به همان میزانی که احیاء آن باعث ابقاء دین و مذهب می‌گردد، به همان میزان نیز باعث هراس دشمنان شده و آنان را بیمناک می‌سازد. در واقع آنان بیش از هرکسی این مهم را حس می‌کنند که این بر سر زدن‌ها، بر سینه کوبیدن‌ها، این ضربه‌ها، این زنجیرها که زده می‌شود، اگر چه در ظاهر بر سر و سینه است، اما فی‌الواقع بر پایه ‌ها و شالوده‌های حکومت ایشان ضربه می‌زند. لذا ظالمین همواره دست به محاربه با شعائر حسینی (علیه السلام) زده‌اند، غافل از اینکه “والله متمُ نُورهِ و لو کرهَ المشرکون"ف و آن‌ها هستند که می‌رند، و امام حسین (علیه السلام) و شعائرش باقی می‌مانند.

راجع به مصادیق عزاداری باید اشاره کرد که: بسیاری از انواع عزاداری‌ها مثل گریه، جزع، سینه و لطمه‌زنی، گریبان چاک زدن و … در زمان ائمه (علیهم السلام) بوده و دستور مستقیم از ناحیه حضرات معصومین (علیهم السلام) نیز وارد شده است. همچنین سفارش‌ها و سخنانی که از اهل بیت (علیهم السلام) بر چگونگی اظهار نمودن حزن و سوگواری شیعیان در مصیبت سالار شهیدان نقل شده است، قید و نشانی در آن مشاهده نمی‌شود. و آنان نفرموده‌اند فقط به فلان شکل- مثلا فقط با گریه کردن- و یا فلان روش مخصوص، اظهار مصیبت کنید. هیچ منع و نهی در چگونگی اظهار کردن حزن و عزاداری سیدالشهداء (علیه السلام) وجود ندارد.

امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمود:

نفس شخص اندوهگین به خاطر ظلمی که بر ما شده است تسبیح و ذکر است. و اندوده او به خاطر ما عبادت است. و پوشاندن اسرار ما جهاد در راه خدا است، سپس فرمود: لازم و زیبنده است که این حدیث با طلا نوشته شود[8].

همچنین آن امام همام فرمودند:

خداوند شیعیان ما را مشمول رحمت خویش سازد. به خدا قسم، شیعیان ما همان مومنین‌اند، آنان به خدا قسم! با حزن و حسرت طولانی خویش، شریک و هم‌درد مصیبت‌های ما هستند[9].

این مجموعه به بیان و دفاع از برخی شعائر حسینی (علیه السلام) و ضرورت تعظیم آن و “مواسات” محبان و شیعیان با ذوات معصومین (علیهم السلام) در عزاداری سیدالشهداء در قالب روایات متعدد، پرداخته است. در حقیقت آنچه آمده است نمونه‌هایی از سیره معصومین (علیه السلام) از بین روایات فراوان، می‌باشد که امید می‌رود سایر محققان و سروران ارجمند نسبت به تکمیل و رفع نواقص آن اهتمام عالی ورزند.

در گردآوری این کتاب از آثار محققان و اساتید بسیاری، استفاده شده است که از مولای کریم، صحت، عافیت و توفیق و پاداش اخروی برای همگان مسألت می‌گردد و از حضرت سید‌الشهداء (علیه السلام) عاجزانه تقاضا می‌شود به حق دردانه مظلومه‌اش رقیه (سلام الله علیها) ما را در شمار “مواسات” کنندگان با خود قرار دهد، بمنه و کرَمِه


[1] . جامع احادیث‌الشیعه: ج 12، ص.556؛ مستدرک‌الوسائل، ج 10، ص 318.

[2] . تاریخ شیعه، محمدحسین مظفر: نشر فرهنگ اسلامی، 1368، ص 69

[3] . مدینه‌المعاجز، ج 3، ص 438

[4] .کشف اسرارالشهاده، حاج ملا محمد اشرفی، نشر طوبای محبت، 144

[5] . محتشم کاشانی.

[6] . وسائل‌الشیعه: ج 10، ص 394-392؛ علل‌الشرایع، ص 86

[7] . معالی‌السبطین، ج 2، ص 20 و 21.

[8] . امالی شیخ مفید، مجلس 40، ح 3.

[9] . بحارالانوار: ج 43، ص 222.




 3 نظر

تعظیم شعائر حسینی (علیه السلام) به چه معناست ؟

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )


تعظیم شعائر حسینی (علیه السلام)

شعائر حسینی(علیه السلام) همان شعائر الهی است که خداوند تعظیم و بزرگ داشتن آن را نشانه پرهیزگاری دل‌ها دانسته و فرموده است:

هرکس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه پرهیزکاری دل‌ها است.[1]

تمام آنچه در برنامه‌های دینی وارد شده و انسان را به یاد خدا و عظمت آیین او می‌اندازد، شعائر الهی است و بزرگداشت آن، نشانه تقوای دل‌هاست.

از حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) روایت شده که فرمود:

شعائر ما هستیم و یاران….[2]

همچنین اهل بیت (علیهم السلام) موازی و همتای قرآن هستند، همان‌گونه که در حدیث ثقلین آمده است:

من در میان شما دو چیز گران‌بها می‌گذارم، یعنی کتاب خدا قرآن و عترت و اهل بیتم.[3]

و نکته مهم آن که نهضت امام حسین (علیهم السلام) و عاشورا موجب حیات مجدد و دوام این دین مبین گشت، لذا از مهم‌‌ترین شعائر خواهد بود.

پیامبر اکرم ( صل الله علیه واله وسلم ) فرمودند:

حسین از من و من از حسینم، خدا دوست دارد آن شخصی را که حسین را دوست بدارد.[4]

چون حب امام حسین (علیه السلام) به حب الهی ختم می‌شود، پس در نتیجه به پا کردن شعائر امام حسین (علیه السلام) نیز باعث زنده ماندن شعائر خداوند می‌گردد.

چرا که در زیارت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) می‌‌خوانیم:

… اشهد أنک قد أقمتَ الصلاه و آتیتَ الزکاه و أمرتَ بالمعروف و نهیت عن المنکر و أتبعت الرسول و تلوت الکتاب حق تلاوتِهِ وَ دعوتَ الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه… .[5]

و از این بالاتر خود آن حضرت تصریح فرمودند:

…باید با اسلام خداحافظی کرد آن‌گاه که امت به سرپرستی همچون یزید گرفتار شود.[6]

و این تعبیر به خوبی حساس بودن موقعیت تاریخی آن دوره را نشان می‌دهد که اصل اسلام در معرض نابودی قرار داشته است. با برپایی مجالس امام حسین (علیه السلام) روحیه عبادت، ایثار، اقدام برای امر به معروف و نهی از منکر بیش از پیش در میالن دوست‌داران و عزاداران امام حسین (علیه السلام) افزایش می‌یابد. و هم‌چنین با برپایی مجالس امام حسین (علیه السلام) شکوه و عظمت تجمع شیعیان در برابر دشمنان به نمایش گذاشته می‌شود. و ظلم‌ستیزی و استکبارستیزی به نقظه اوج خود می‌رسد.

عزاداری بر حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) مصداق مودت اهل بیت پیامبر (صل الله علیه واله وسلم) است که مزد رسالت می‌باشد.

“بگو اجری بر رسالت از شما طلب نمی‌کنم، مگر دوستی اهل بیتم[7]”

دوستی نشانه دارد. دوست در شادی دوستش شاد است و در اندوهش غمگین است. در روایتی از حضرت امیر مومنان علی (علیه السلام) آمده است:

“خداوند متعال ما را از میان بندگان خویش برگزید و برای ما پیروانی انتخاب نمود که همواره در شادی و غم ما شریک‌اند و با مال و جانشان ما را یاری می‌‌نمایند، آنان از مایند و به سوی ما خواهند آمد[8]".

به یقین بقاء و پایداری اسلام، مرهون فداکاری سیدالشهداء (علیه السلام) می‌باشد، در زیارت اربعین می‌خوانیم:

” و خون قلب خود را در راه خدا ارزانی داشت تا بندگانت را از نادانی و سرگردانی گمراهی نجات دهد[9]".

از این روی با اطمینان می‌توان گفت که محرم و جریان کربلا از اعظم شعائر الهی است و می‌بایست مورد تعظیم قرار گیرد و تعظیم آن از بارزترین نشانه‌های تقوای قلب است.

از این‌رو درک می‌کنیم که بقاء اسلام در عصر حاضر نیز بستگی به حمایت از نهضت امام حسین (علیه السلام) و زنده نگاه‌ داشتن انقلاب آن حضرت، هرچه باشکوه‌تر برگزار کردن مجالس سوگواری و عزاداری حضرتش دارد. و زنده نگاه داشتن نهضت آن حضرت جز با پاسداری از شعائر حسینی که برنامه شیعیان در هر کجا از جهان پهناور در ایام عاشورا و دیگر ایام است، امکان‌پذیر نیست.

زیرا شعائر حسینی یک نوع ممارست عملی و همه‌جانبه از داستان عاشوراء و فاجعه کربلا و فداکاری حضرت امام حسین (علیه السلام) در راه دین است. و این شعائر است. و این شعائر است که در وجود انسان‌ها روح حسینی و اسلامی را زنده می‌سازد.

اگر این شعائر متروک شود، انقلاب حضرت (علیه السلام) بدست فراموشی سپرده خواهد شد، و بدنبال آن اسلام و اصول و فروع دین از بین خواهد رفت.

اگر امروز دین الهی پا برجاست و نام و یادی از پیامبر اکرم و ائمه معصومین (علیهم السلام) و ذکری از قرآن، کعبه، حج، نماز، روزه، احکام، شریعت و معارف اسلامی است، همه این‌ها مرهون خون سیدالشهداء (علیه السلام) است که موجب بقاء دین گشته است.


[1] . حج/32.

[2] . مرآه‌النوار: ص 198.

[3] . بحار: ج 23.

[4] . کامل الزیارات: ص 52.

[5] . الکافی: ج 4، ص 574، باب: زیاره قبر ابی عبدالله الحسین (ع)

[6] . بحارالانوار: ج 44، ص 326، باب ما جری علیه بیعه الناس

[7] . شوری: 23

[8] . بحار: ج 44، ص287، باب ثواب‌البکاء علی مصیبه الحسین (ع)

[9] . تهذیب‌الاحکام: ج 6، ص 113؛ زیاره‌الربعین: ص 113.




 1 نظر

مواسات یعنی چه ؟مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام ) به چه معناست ؟

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )


“مواسات” یکی از زیباترین خصلت‌های معاشرتی است؛ یعنی غم‌خواری و هم‌دردی و یاری کردن دیگران و دیگری را در مال و جان، همچون خود دیدن و دانستن، یا ایثار و دیگری را بر خود مقدم قرار دادن، به دوستان و برادران دینی یاری و کمک مالی و جانی رساندن، غم‌خواری کردن کسی را به مال خود، برابر گردانیدن او را با خویش. انسان “مواسی” کسی است که با دیگران هم‌دردی و هم‌راهی دارد و خود را در رنج و غم دیگران شریک می‌داند و با مال و جان، از آن‌ها دفاع می‌کند و میان خود و دیگران فرقی نمی‌گذارد.

این صفت نیک، در روایات اسلامی بسیار ستوده شده است و در کنار نماز اول وقت از اهمیت بالایی برخوردار است.

و به فرموده پیامبر (صل الله علیه واله وسلم): “مواساه الاخِ فی اللهِ عزوجل” یکی از سه عمل برتر محسوب شده است[1]؛ یعنی با برادر دینی به خاطر خدا “مواسات” کردن.

در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) یکی از معیارهای آزمون شیعه بودن اشخاص[2]، و نیز وسیله تقرب به خدا، “مواسات” با برادران دینی است “تقربوا الی الله تَعالی بمُواساه اِخوانِکم".[3]

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: “دعای مرد مومن در حق برادر مومنی که در راه اهل بیت با او مواسات نموده، مستجاب است."[4]

در حدیث دیگری در مورد جان دادن راحت و دل‌پسند مومن می‌فرماید: این ویژگی برای کسانی است که پرهیزکار و نسبت به برادران دینی خویش “مواسی” باشند. [5]



[1] . بحار: ج 74 باب‌التراحم و التعاطف، ح 3 و 7.

[2] .همان، حدیث 3

[3] . همان، حدیث 5

[4] . همان، حدیث 23

[5] .همان، حدیث 30




 نظر دهید »

سیره عزاداری اهل بیت (علیهم السلام) برای امام حسین (علیه السلام)

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )


سیره عزاداری اهل بیت (علیهم السلام) برای امام حسین (علیه السلام)

امیرالمومنین (علیه السلام) می‌فرماید:

“همانا خدای تبارک و تعالی ما را از میان زمینیان (برای هدایت بشر) انتخاب فرموده و برگزید، و برای ما پیروانی برگزید که ما را یاری می‌کنند، و در سرور و خشنودی ما خشنود و مسرور هستند و در حزن و اندوه ما محزون و اندوه ما محزون و اندوهناک، انان مال و جان خود را در راه ما می‌دهند، سرشت آنان از ما می‌باشند"[1]


[1] . غررالحکم و درراکلم: ص 233.

 


 نظر دهید »

عزاداری رسول خدا (صل الله علیه واله و سلم) قبل از شهادت امام حسین (علیه السلام)

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )


عزاداری رسول خدا (صل الله علیه واله و سلم) قبل از شهادت امام حسین (علیه السلام)

مصیبت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) به قدری عظیم است که قبل از آنکه حضرت متولد شوند، هنگامی که پیامبر اکرم (صل الله علیه واله و سلم) خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) را به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می‌دهند، ایشان بی‌تاب شده و گریبان خویش پاره می‌کنند. امام صادق (علیه السلام) می‌‌فرمایند:

“حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به محضر مبارک پیامبر (صل الله علیه واله و سلم) رسید و چشمان مبارک ایشان را گریان دید، از آن جناب پرسیدند: شما را چه می‌شود؟ حضرت فرمودند: جبرئیل به من خبر داده که امتم به زودی حسین (علیه السلام) را می‌کشند. پس فاطمه (سلام الله علیها) به جزع آمده و دست برد و جامه خود را پاره کرد. حضرت رسول (صل الله علیه واله وسلم) فرمودند: یکی از فرزندان این مولود مالک امور گشته و انتقام از قاتلین خواهد گرفت. پس از این خبر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) اندکی آرام و نفس مبارکش تسکین یافت."[1]


[1] . کامل‌الزیارات: ص 57؛ بحار‌الانوار: ج 44، ص 233.




 نظر دهید »

عزاداری رسول خدا (صل الله علیه واله وسلم) بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام)

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم



مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )


عزاداری رسول خدا (صل الله علیه واله وسلم) بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام)

“سلمی می‌گوید: بر امّ سلمه وارد شدم در حالی که ایشان گریه می‌کردند، عرضه داشتم چرا گریانید؟ ایشان فرمودند: رسول خدا ( صل الله علیه واله و سلم )را در خواب دیدم در حالی که موهای سر و محاسن ایشان خاک‌آلود بود، عرضه داشتم: یا رسول‌الله شما را چه شده است (چرا شما را به این حالت می‌بینم؟) ایشان فرمودند: هم اکنون شاهد کشته شدن حسین ( علیه السلام ) بودم."[1]

همانطوری که در این روایات می‌بینید رسول خدا (صل الله علیه واله و سلم ) نیز برای امام حسین (علیه السلام) به گریه و عزاداری پرداخته‌اند آن هم سالیان سال، قبل از واقعه عاشورا و شهادت ایشان که این خود حکایت از اهمیت و بزرگی این مطلب (عزاداری) دارد.

آیا سیره و سنت پیامبر خدا (صل الله علیه واله و سلم) در اتفاقات فوق نمی‌تواند بهترین دلیل و حجت شرعی بر اقامه عزا برای امام حسین باشد؟


[1] .سنن ترمذی: ج 12، ص 195، کتاب فضائل‌الصحابه باب مناقب‌الحسن و الحسین (علیه السلام)




 نظر دهید »

عزاداری حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در محشر

11 آبان 1393 توسط 110


بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

عزاداری حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در محشر

حرکت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در عرصه محشر دلیلی محکم بر اقامه عزاداری بر شهادت امام حسین (علیه السلام) می‌باشد. و از این جهت تأسی به تنها یادگار پیامبر گرامی اسلام وظیفه ارادتمندان به خاندان رسالت و پیروی از روش نیکوی آنان در تشکیل مجالس عزاداری امام حسین (علیه السلام) خواهد بود.

علیّ بن محمد شافعی مغازلی از أبو أحمد عامر از حضرت علی بن موسی‌الرضا (علیه السلام) و آن حضرت از پدران گرامی‌اش از امیرالمومنین (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صل الله علیه واله وسلم) این حدیث را نقل می‌کند، که پیامبر (صل الله علیه واله وسلم) فرمود:

“دخترم فاطمه با لباس خونین فرزندش حسین (علیه السلام) وارد محشر می‌شود، آن‌گاه به یکی از پایه‌های عرش خدا چنگ می‌اندازد و عرض می‌کند: ای خدای عادل و جبّار! بین من و قاتل فرزندم قضاوت کن! به خدای کعبه سوگند که خداوند حکم و دستور خاص خودش را به نفع دخترم صادر خواهد کرد."[1]

ریشه‌ها و سرچشمه‌های سنت عزاداری را باید در سال‌های قبل از واقعه کربلا جستجو کرد. شاهدان واقعه کربلا به بهترین شیوه قادر بودند زوایای این حادثه غم‌بار را برای مردم شرح دهند و با اقامه عزای حسین و یارانش ( علیهم السلام )، رسالت خود را در رسوا کردن حکومت به انجام رسانند و در این زمینه امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها) الگو و سرمشق بودند.


[1] . مناقب علیّ بن أبی طالب (ع) مغازلی: ص 66؛ ینابیع الموده لذوی القربی قندوزی: ج 3، ص 47.

 

 




 نظر دهید »

عزاداری کاروان اسرای آل الله (علیه السلام)

11 آبان 1393 توسط 110


بسم الله الرحمن الرحیم



مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

عزاداری کاروان اسرای آل الله (علیه السلام)

کاروان اسرای کربلا هنگام بازگشت از کربلا به مدینه و گذر از شهرهای مسیر حرکت، به خصوص کوفه و شام، با اقامه عزای امام حسین (علیه السلام) و سایر شهدای کربلا همراه بود؛ به گونه‌ای که گریه و پشیمانی مسلمانان را به دنبال داشت.

می‌توان گفت: جملات منسوب به حضرت زینب (سلام الله علیها) در روز عاشورا پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) و هنگام عبور از کشته برادر، خطاب به پیامبر اکرم (صل الله علیه واله وسلم) مرثیه‌های جانسوزی است که در گرامیداشت خاطره امام حسین (علیه السلام) و واقعه کربلا سروده‌اند.

قره بن قیس تمیمی می‌گوید: زنان را دیدم وقتی که بر امام حسین (علیه السلام) و کسان و فرزندان وی فغان کردند و به صورت‌های خویش زدند.[1]

ابن طیفور در کتاب “بلاغات‌‌النساء” می‌نویسد: خدیم اسدی می‌گوید:

در سال 61، که سال قتل (امام) حسین (علیه السلام) بود، وارد کوفه شدم، دیدم زنان کوفه گریبان چاک‌زده گریه می‌کنند و علی‌بن‌الحسین (علیه السلام) را دیدم که با حالت بیماری خطاب به آنان گفت: “بر مظلومیت و مصیبت ما گریه می‌کنید؟ و …"[2]

در برخی از روایات از خواب عجیب و عبرت‌انگیز همسر یزید ذکر شده که آن ملعون برای دلجویی و جلب رضایت اهل بیت امام حسین (علیه السلام) خواست انان را برآورده نمود و اسرای اهل بیت (علیهم السلام)هفت روز برای امام حسین (علیه السلام) عزاداری، ندبه و سوگواری کردند.[3]


[1] . انساب‌الاشراف: ج 3، ص206.

[2] .سنت عزاداری و منقبت‌خوانی در تاریخ شیعه امامیه: ص20.

[3] . نصوص من تاریخ ابی مخنف: ج 1، ص 500.




 نظر دهید »

عزاداری امام رضا (علیه السلام)

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

عزاداری امام رضا (علیه السلام)

در روایات است که امام رضا (علیه السلام) شخصاً اقدام به آماده‌سازی مجلس عزا نمودند. هنگامی که دعبل خواست اشعاری در مصائب سید‌الشهداء (علیه السلام) در محضر ثامن‌الائمه (علیه السلام) قرائت کند، خود حضرت برخاستند و پرده‌ای نصب کردند، که در یک طرف آن دوستان و محبین و در طرف دیگر خانواده و منسوبین آن حضرت قرار گیرند و در مصائب جدشان امام حسین (علیه السلام) گریه کنند.[1]

امام رضا (علیه السلام) می فرماید:

“روز حسین (علیه السلام) چشم‌های ما را از کثرت گریه و اشک زخم کرده و اشک‌های ما را جاری ساخته و عزیز ما را در کربلا ذلیل نموده، و تا روز قیامت اندوه و گرفتاری برای ما باقی گذاشته است، پس بر مثل حسین (علیه السلام) گریه‌کنندگان گریه کنند، چون گریه بر او گناهان بزرگ را می‌ریزد"[2]

همچنین امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

“این روزهای محرم، روزهای حزن و اندوهی است که بر ما اهل بیت (علیهم السلام) وارد شده است."[3]


[1] . احرام محرم: ص 56 به نقل از بحار: ج 45، ص 257

[2] . امالی صدوق: مجلس 27، ح 2؛ بحار: ج 44، ص 283.

[3] . بحار‌الانوار: ج 45، ص 257.




 نظر دهید »

تشکیل مجالس عزا

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

تشکیل مجالس عزا

هر سال روز اول محرم تا روز عاشورا، پیراهن خونین و پاره پاره سید‌الشهداء را از طرف عرش به طرف زمین معلق می‌نمایند. لذا از ابتدای محرم کلیه موجودات عوالم علویه بلکه مادیات عوالم سفلیه که تعلق به آن حضرت دارند، منقلب و عزادار و محزون‌اند.[1]

امام حسین (علیه السلام) فرمود: “به دوستان و شیعیان ما بگوئید در اقامه و برپایی ( مجالس) عزا و مصیبت‌های ما همت و کوشش نمایید."[2]




در زمان ائمه اطهار (علیهم السلام) نسبت به سخت‌گیری‌های حاکمان جور، مجالس و عزاداری‌ها شدت و ضعف داشته است. اما در هر زمانی عزاداری در منازل دوستان اهل بیت (علیهم السلام) ترک نشده است.[3]

در مورد کیفیت و مدت برگزاری مراسم عزاداری در حضور امامان شیعه (علیهم السلام) نیز از روایات و شواهد تاریخی چنین بر می‌آید که بر خلاف ادعای پنهانی بودن این مراسم در زمان ایشان، امامان شیعه (علیهم السلام) برای رسیدن به اهداف مقدس خویش سعی می‌کردند این مراسم را به صورت دسته‌جمعی، حتی در صورت امکان با حضور خانواده خویش، علنی و در ملأ عام و در هر فرصت ممکن برپا دارند.[4]

در روایتی از حضرت امام رضا (علیه السلام) رسیده است:

“آن کس که مصائب ما را بیاد آورد و بر مصائب ما بگرید، در قیامت با ما و در درجه‌ای که ما هستیم خواهد بود و کسی که مصیبت ما را به یاد دیگران بیاندازد و خود بگرید و دیگران را بگریاند، روزی که چشم‌ها گریان است چشم او گریان نخواهد بود. و کسی که در مجلسی بنشیند که امر ما (مکتب ما) در آن احیاء می‌گردد، روزی که دل‌ها می‌میرد قلب او نمی‌میرد."[5]

در سیره معصومان (علیهم السلام) می‌بینیم در خفقانی‌ترین شرایط برای امام حسین (علیه السلام) مجلس عزا برپا می‌کردند و گاه مجلس عادی را هم تبدیل به مجلس عزای امام حسین (علیه السلام) می‌ساختند.


[1] . خصائص‌الزینبیه: ص49، خصیصه 19؛ ثمرات‌العواد: ج 1، ص36.

[2] . منتهی‌الامال: وداع حضرت با اهل بیت خویش

[3] . احرام محرم: ص30.

[4] . سنت عزاداری و منقبت‌خوانی در تاریخ شیعه امامیه: ص 42.

[5] . عیون اخبارالرضا (علیه السلام): ج 1، ص 329؛ امالی شیخ طوسی: ج 1، ص 117، اقناع‌اللائم: ص 193

 

 


 1 نظر

منبر روضه‌خوانی امام سجاد (علیه السلام)

11 آبان 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

منبر روضه‌خوانی امام سجاد (علیه السلام)

بشیر بن جذلم می‌گوید: وقتی به نزدیکی شهر مدینه رسیدیم، حضرت امام سجاد علی بن الحسین (علیه السلام) از مرکب فرود آمد؛ … مرا امر نمود تا اشعاری در مرثیه سیدالشهداء بخوانم و بعد از خواندن اشعارم:

“… آن حضرت از خیمه خارج شد در حالی که دستمالی در دست داشت که با آن اشک‌های خود را پاک می‌کرد و پشت سر او خادمی بود که صندلیی به همراه داشت. صندلی را برای حضرت قرار داد و آن حضرت بر روی آن نشست و در این حال حضرت نمی‌توانست جلوی اشک‌های خود را بگیرد و بی اختیار گریه می‌کرد.

]با دیدن این صحنه[ صدای گریه مردم بلند شد. زنان و کنیزان با صدای بلند گریه می‌کردند و مردم از هر طرف حضرت را تغزیت می‌دادند. آن سرزمین یکسره ضجه و ناله شد و فریاد گریه مردمان شدت گرفت. در این هنگام حضرت با دست خود به مردم اشاره فرمود که ساکت باشند. جوشش مردم فرو نشست و ساکت شدند. آن‌گاه حضرت پس از حمد و ستایش خداوند و رسولش، خطاب فرمود:

ای قوم! به درستی که خداوند که حمد و سپاس مخصوص اوست، ما را مبتلا کرد به مصیبت‌های بزرگ و رخنه‌ای عظیم که در اسلام به وجود آمد بیازمود. کشته شد اباعبدالله‌الحسین (علیه السلام) و عترت او!! و اسیر شدند زنان و فرزندان او!! و سر مقدس او را در شهرها بر سر بلندای نیزه گرداندند!! و این مصیبتی است که هیچ مصیبتی به پایه آن نمی‌رسد.

ای مردم! حال، کدام یک از مردان شما بعد از کشته شدن او شادی می‌کنند؟ بلکه کدام قلبی است که برای او محزون نشود؟ یا کدام چشمی است که اشک خود را حبس کند و از فرو ریختن و جاری شدن آن بر ما بخل ورزد؟ در جایی که آسمان‌های مستحکم هفت‌گانه برای کشته شدن او گریه کردند و دریاها با موج‌هایشان گریه کردند و آسمان‌ها با پایه‌هایشان و زمین با گوشه‌اش و درختان با شاخه‌هایشان و ماهی‌ها و قعر دریاها و ملائکه مقرب و اهل آسمان‌ها همگی برای او گریه کردند.

ای مردم! کدام قلبی است که برای قتل او پاره پاره نشود؟ بلکه کدام دلی است که برای او به ترحم نیاید ]و مشتاق او نشود[ و کدام گوشی است که این رخنه و صدمه‌ای را که رخ داده، بشنود و کر نشود؟"[1]

امام سجاد (علیه السلام) در طول 35 سال امامت خویش در هر شرایطی کربلا و عاشورا را به یاد می‌آورد.

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

“امام سجاد (علیه السلام) بیست سال گریه کرد و هرگاه در مقابل آن حضرت غذایی گذاشته می‌شد، می‌گریست."[2]

هرگاه غذایی نزد حضرت گذاشته می‌شد چشمان مبارک حضرت پر اشک می‌شد، روزی یکی از خدمتگزاران آن حضرت گفت: یابن رسول‌الله(صل الله علیه واله و سلم )! آیا هنوز زمان پایان حزن و اندوه شما فرا نرسیده؟ حضرت فرمود:

“یعقوب(علیه السلام ) دارای دوازده فرزند بود، خداوند یکی از آنان را از جلوی چشمش پنهان نمود در حالی که فرزندش زنده بود، چشمان یعقوب از اندوه سفید شد اما من در جلو چشمم شاهد بودم پدرم، برادرم، عمویم، هفده تن از اهل بیتم و گروهی از یاران پدرم را به قتل رساندند، چگونه اندوه من پایان می‌پذیرد."[3]




[1] . معالی السبطین: ج 2، ص 192-194.

[2] . مناقب ابن شهر آشوب: ج 4، ص 179.

[3] . کامل‌الزیارات: ص 107، ج 1.

 


 1 نظر

گریستن در مصیبت امام حسین (علیه السلام)

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

گریستن در مصیبت امام حسین (علیه السلام)

با نگاهی به شیوه عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) در اهل بیت (علیهم السلام) می‌توان دریافت که مهم‌ترین آیین در عزاداری آن حضرت (علیه السلام) گریستن است که از آدم تا خاتم بر مصائب سیدالشهداء (علیه السلام)گریسته‌اند.[1]

احادیث و روایت‌های فراوانی از معصومین (علیهم السلام) در مورد گریه کردن بر مصیبت سیدالشهداء (علیه السلام)، گریه انداختن دیگران، اظهار کردن حزن برای سالار شهیدان و دیگر مواردی که دخالت مستقیم و یا غیر مستقیم به زنده نمودن شعائر حسینی دارد، نقل شده است که همه و همه بر اظهار نمودن حزن در مصیبت سیدالشهداء دلالت دارد.

پیامبر اکرم (صل الله علیه واله وسلم) فرمود:

“آگاه باشید که خداوند بر گریه‌کنندگان امام حسین (علیه السلام) از روی رحمت و مهربانی درود می‌فرستد."[2]

نه تنها پیامبران الهی برای حضرت اباعبدالله (علیه السلام) عزاداری کردند که اهل بیت (علیهم السلام) نیز از رسول خدا (صل الله علیه واله وسلم ) تا حضرت حجت (عجل الله) همه و همه در عزای آن حضرت گریه سر دادند و ناله زدند و می‌زنند.


[1] . برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب اشک حسینی (علیه السلام) سرمایه شیعه، عبدالحسین نیشابوری.

[2] . بحارالانوار: ج 44، ص 304.



 نظر دهید »

گریه در روز ولادت امام حسین (علیه السلام)

10 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

گریه در روز ولادت امام حسین (علیه السلام)

در روز ولادت امام حسین (علیه السلام) تمام ملائکه به خدمت حضرت رسول (صل الله علیه واله و سلم) آمده و حضرت را به میلاد نور دیده‌اش تبریک گفته و در همان حال خبر شهادت او را داده و هریک به گونه‌ای مرثیه شهادت را برای رسول خدا (صل الله علیه واله وسلم) می‌خواند و حضرت اشک می‌ریخت.[1]

حضرت رسول اکرم (صل الله علیه واله و سلم) فرمود:

“هنگامی که رسول خدا (صل الله علیه واله و سلم) خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) و مصائبی که بر آن حضرت وارد می‌شود برای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بیان کرد، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) گریه شدیدی نمود، بعد از پیامبر (صل الله علیه واله و سلم) سوال نمود، پدرم این واقعه در چه زمانی است؟ پیامبر خدا (صل الله علیه واله و سلم) فرمود: در زمانی این حادثه واقع می‌شود که من و تو و علی (علیه السلام) نیستیم، گریه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بیشتر شد و فرمود: پدرم چه کسی بر حسینم گریه خواهد کرد؟ و چه کسی مجالس عزا برای پسرم برپا می‌کند؟

رسول خدا (صل الله علیه واله و سلم) فرمود: ای فاطمه! زنان امت من بر زنان اهل بیتم گریه می‌کنند و مردان امتم بر مردان اهل بیتم گریه می‌کنند. و این عزاداری را هر سال برپا می‌کنند (و پاداش این عزاداری‌ها این است که) روز قیامت تو برای زنان امتم شفاعت می‌کنی و من هم برای مردان، و هرکس از امت من بر مصیبت حسین (علیه السلام) گریه کرده باشد، این چشم روز قیامت خندان است و بشارت بر او به نعمت‌های بهشتی باد.

ای فاطمه! هرچشمی روز قیامت گریان است مگر چشمی که بر مصیبت امام حسین (علیه السلام) گریسته باشد، پس همانا آن چشم در روز قیامت خندان است و به نعمت‌های بهشتی مژده داده می‌شود."[2]


[1] . مقتل حافظ ابوالموید خوارزمی: ج 1، ص 88.

[2] . بحارالانوار: ج 44، ص 293.

 

 


 نظر دهید »

گریه امیرالمومنین و امام حسن (علیهم السلام )

10 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

گریه امیرالمومنین و امام حسن (علیهم السلام )

امیرالمومنین (علیه السلام ) بارها و بارها برای مصیبت فرزندش اشک ریخت، از جمله هنگامی که به طرف صفین می‌رفتند گذرشان از کربلا بود، به این سرزمین که رسیدند گریه سختی کرده تا جایی که اشک حضرت روی سینه مبارکشان ریخت و فرمودند:

” آه آه! مرا با آل ابی سفیان چه کار؟ مرا با آل حرب حزب شیطان و سردمداران کفر چه کار؟ ای اباعبدالله! صبر کن همانا پدر تو نیز از این گروه دید آنچه را که تو می‌بینی"[1]

امیرالمومنین (علیه السلام ) در سفر خود به صفین، به نینوا رسیدند. نام آن منطقه را سوال فرمودند. به ایشان عرض شد، نام اینجا کربلاست.

به قدری امیرالمومنین (علیه السلام ) گریه کردند که زمین جلوی ایشان از اشک چشمان حضرت خیس و گل شد. پس فرمودند: کسی که برای ما گریه کند یا قطره اشکی در عزای ما بریزد خداوند پاداش اشکش را بهشت قرار خواهد داد.

این روایت را حتی مخالفین شیعه نقل کرده‌اند.[2]

حضرت امام حسن (علیه السلام ) در روز شهادت خود هنگامی که امام حسین (علیه السلام ) برای غربت و مظلومیت برادر گریه می‌کردند، فرمودند:

” روزی، به سختی روز شهادت تو نیست، ای اباعبدالله"[3]

امام حسین (علیه السلام ) در آخرین لحظات جانسوز خود، به امام سجاد (علیه السلام ) فرمودند:

“پسرم! به شیعیانم سلام مرا برسان و به آن‌ها بگو: پدرم غریبانه از دنیا رفت، پس بر او با ناله گریه کنید، و شهید از دنیا رفت پس بر او اشک بریزید."[4]


[1] . بحارالانوار: ج 44، ص 252.

[2] . الصواعق‌المحرقه: ص 197.

[3] . معالی السبطین: ج 2، ص 10، مناقب ابن شهر آشوب: ج 4، ص 86.

[4] . شجره طوبی: ج 2ف ص 45.




 نظر دهید »

گریه‌های امام سجاد (علیه السلام) در سوگ پدر

10 آبان 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

گریه‌های امام سجاد (علیه السلام) در سوگ پدر

حضرت سجاد (علیه السلام) از بعد از عاشورا تا به هنگام شهادتشان هر زمان که غذا یا آب برای حضرت می‌آوردند، به یاد تشنگی و گرسنگی پدر و اهل حرم و کودکان گریه می‌کردند.[1]

از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است:

به درستی که امام زین‌العابدین (علیه السلام) چهل سال بر پدرش گریه کرد، در حالی که روزها را روزه می‌گرفت و شب‌ها را تا صبح به عبادت می‌پرداخت. هنگامی که موقع افطار می‌شد، خادم آن حضرت غذا و نوشیدنی او را می‌آورد و در مقابل حضرت قرار می‌داد و عرض می‌کرد: میل کنید آقای من، آن حضرت می‌فرمود: فرزند رسول خدا (صل الله علیه واله و سلم) کشته شد در حالی که تشنه بود! و دائما این جملات را تکرار می‌کرد و گریه می‌کرد، تا جایی که غذای خود را از اشک‌های جاری‌اش خیس می‌نمود و نوشیدنی خود را با قطرات اشکش ممزوج می‌کرد. آن حضرت تمام عمر را به همین حال سپری کرد تا زمانی که به دیدار خداوند عزوجل شتافت.[2]

هنگامی که حضرت رقیه (سلام الله علیها) ریحانه و دختر سیدالشهداء (علیه السلام) سر مطهر بابا را با دو دستش گرفته و ساکت نمی‌شد و گریه می‌کرد، امام سجاد (علیه السلام) خواهر را در آغوش گرفت تا او را ساکت نماید، ولی او گریه می‌کرد. ناگهان نفس بی‌بی رقیه (سلام الله علیها) قطع شد و صدای ناله حضرت زین‌العابدین (علیه السلام) بلند شد و خرابه یک پارچه اشک و ناله شد.[3]

امام سجاد (علیه السلام) می‌فرماید:

هر مومنی که چشمانش برای کشته شدن حسین (علیه السلام) گریان شود به طوری که اشک بر گونه هایش سرازیر گردد، خداوند به سبب آن، او را در غرفه‌های بهشتی جای دهد که روزگاران درازی را در آن‌ها به سر برد.[4]


[1] .جلاء‌العیون، علامه مجلسی: ص836.

[2] . معالی السبطین: ج 2، ص200.

[3] . ریاض‌القدس: ج 2، ص 322.

[4] . ثواب‌الاعمال: ص108؛ منتخب میزان‌الحکمه: ص380 .2




 2 نظر

گریه امام صادق (علیه السلام ) در عزای جدش

10 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

گریه امام صادق (علیه السلام ) در عزای جدش

راوی می‌گوید محضر امام صادق (علیه السلام ) بودیم یادی از امام حسین بن علی (علیه السلام ) کردیم، حضرت گریه کرد ما هم گریه کردیم، سپس حضرت سرش را بلند کرد و فرمود، امام حسین (علیه السلام ) فرمود:

“من کشته اشک‌هایم هیچ مومنی مرا یاد نمی‌کند مگر آنکه می‌گرید."[1]

در روایتی آمده است:

” روزی که نام امام حسین (علیه السلام ) (در محضر امام صادق علیه السلام ) برده می‌شد تا شب لبخندی بر لبان حضرت نبود."[2]

زید شحام می‌گوید: همراه جماعتی از اهل کوفه در خدمت امام صادق (علیه السلام ) بودیم، یکی از شعرای عرب به نام جعفر بن عفان وارد شد آن حضرت او را احترام نموده و در نزدیک خود جای داد، آنگاه فرمود: ای جعفر! او عرض کرد: لبیک، حضرت فرمود: به من گفته‌اند تو اشعار نیکی درباره امام حسین علیه السلام سروده‌ای؟ عرض کرد: آری. حضرت فرمود: اشعارت را بخوان. او شعر می‌خواند و امام و اطرافیان می‌گریستند به گونه‌ای که قطرات اشک بر صورت و محاسن آن حضرت جاری بود سپس امام علیه السلام فرمود:

“ای جعفر فرشتگان مقرب الهی در این مجلس حاضر شدند و شعرت را شنیدند و گریه کردند همانگونه که ما گریه کردیم بلکه بیش از ما گریستند…"[3]

صدوق (ره) با سند خویش از امام صادق (علیه السلام ) روایت می‌کند:

بسیار گریه‌کنندگان پنج نفرند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه دختر پیامبر (صل الله علیه واله و سلم ) و علی بن حسین (علیه السلام ) و اما علی بن حسین (علیه السلام ) بیبست سال یا چهل سال بر امام حسین (علیه السلام ) گریه کرد.

هرگاه غذا مقابلش می‌گذاشتند گریه می‌کرد و … می‌فرمود: من هرگاه به یاد شهادت فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) می‌افتم، اشک در چشمم می‌آید.[4]

سید بن طاووس از امام صادق (علیه السلام ) روایت می‌کند:

هنگام افطار، چون غلامش آب و غذایش را می‌آورد…، حضرت می‌فرمود: پسر پیامبر گرسنه و تشنه شهید شد. پیوسته این را تکرار می‌کرد و می‌گریست تا آنکه غذا از اشک او تر می‌شد و آب به اشک آمیخته می‌گشت، پیوسته چنین بود تا از دنیا رفت.[5]

امام صادق (ع) به مسمع بن عبدالمالک فرمود:

” آیا مصائب آن جناب (امام حسین علیه السلام ) را یاد می‌کنی؟ عرض کرد: بلی والله، مصائب ایشان را یاد کرده و گریه می‌کنم. حضرت فرمودند: آگاه باش که خواهی دید در وقت مردن پدران مرا که به ملک الموت وصیت تو را می‌کنند که سبب روشنی چشم تو باشد".

همچنین فرمود:

“ای مسمع، گریه بر احوالات حسین (علیه السلام ) سبب می‌شود که ملک‌الموت بر تو مهربان‌تر از مادر گردد. گریه بر حضرت اباعبدالله ‌الحسین (علیه السلام ) باعث راحتی در قبر، فرحناک شدن مرده، شادمان و پوشیده بودن او در هنگام خروج از قبر است در حالی که او مسرور است، فرشتگان الهی به او بشارت بهشت و ثواب الهی را می‌دهند. اجر و مزد هر قطره آن این است که شخص همیشه در بهشت منزل کند".[6]

و همچنین از امام رضا (علیه السلام ) نقل کرده که فرمود: از امام صادق (علیه السلام ) از زیارت امام حسین (علیه السلام ) سوال شد فرمود که:

“آری هفتاد هزار فرشته و ملائکه تا روز قیامت در کنار مضجع نورانی سیدالشهداء (علیه السلام ) غبارآلود، دائما در حال گریه و ماتم هستند".[7]

امام صادق (علیه السلام ) می‌فرماید:

“حادثه روز عاشورا دل‌های ما را آتش می‌زند، اشک‌های ما را جاری می‌سازد، و ما را وارث غم و اندوه سرزمین کربلا هستیم، پس گریه‌کنندگان، بر مثل حسین (علیه السلام ) باید گریه کنند، زیرا ای مومنان، گریه بر او گناهان را از بین می برد".[8]


[1] . بحارالانوار: ج 44، ص284.

[2] . کامل‌الزیارات: ص 101؛ اقناع‌اللائم: ص 181.

[3] . بحارالانوار: ج 44، ص282.

[4] .خصال: ج 1، ص272.

[5] .لهوف: ص 323؛ (همچنین بنگرید روایتی را که مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب: ج 4، ص 166 نقل نموده است.)

[6] . بحارالانوار: ج 44، ص 289؛ کامل‌الزیارات: باب 32، ص101.

[7] . وسائل‌الشیعه: ج 14، ص 422.

[8] .نورالعین فی مشهدالحسین (ع)، ابو اسحاق افرایینی: ص 84.





 نظر دهید »

مجلس روضه امام باقر(علیه السلام)

10 آبان 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

مجلس روضه امام باقر(علیه السلام)

مالک جهنی می‌گوید امام باقر (علیه السلام) درباره روز عاشورا فرمود:

“در روز عاشورا برای امام حسین (علیه السلام) زاری کرده و بگریید و اهل خانه را هم امر به گریستن به حضرت کنید، در خانه خود برای حضرت مجلس عزا برپا کرده و داغ خویش را ابراز کنید و ضمن دیدار و ملاقات همدیگر بر آن حضرت گریه کنید و یکدیگر را در داغ امام حسین (علیه السلام) تعزیت دهید و هرکس این عمل را انجام دهد پس من برای آنها در نزد خدا ثواب دو هزار حج و عمره و جهاد در رکاب رسول خدا و امامان راشدین را ضمانت می‌کنم."[1]


[1] .همان، ص 174، باب 71 ثواب من زار الحسین(علیه السلام)


[1] .همان، ص 174، باب 71 ثواب من زار الحسین)



 نظر دهید »

سیراب کردن کافر مستحب است.

10 آبان 1393 توسط 110

 

 

باشد قبول
اصلا حسین علیه السلام
به حکم
مفتی های شام
کافر و از دین خارج شده
ولی مگر پیامبر خدا ( صل الله علیه واله و سلم ) نفرمود
سیراب کردن کافر
مستحب است.


فروع کافی 57:4.

 

 


 1 نظر

گریه‌های امام کاظم و امام رضا (علیهم السلام)

09 آبان 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

گریه‌های امام کاظم و امام رضا (علیهم السلام)

امام رضا (علیه السلام) فرمود:

“با فرا رسیدن ماه محرم پدرم موسی بن جعفر (علیه السلام) با چهره خندان دیده نمی‌شد و حزن و اندوه سراسر وجودش را فرا می‌گرفت تا روز دهم فرا می‌رسید آن روز روز مصیبت، اندوره و گریه آن حضرت بود."[1]

دعبل خزاعی شاعر بزرگ اهل بیت (علیهم السلام) می‌گوید:

“در ایام محرم بر امام رضا (علیه السلام) وارد شدم، حضرت فرمود: دوست دارم برای من شعر بخوانی، این روزها روز حزن و اندوه ما اهلبیت و شادی دشمنان ما بویژه بنی امیه است…، پس از آن، امام رضا (علیه السلام) برخاست پرده‌ای را جهت حضور خانواده در مصیبت جدشان حسین (علیه السلام) آویزان کردند.

سپس فرمود: دعبل برای حسین (علیه السلام) مرثیه بخوان تا زنده‌ای یار و مدیحه ‌سرای ما هستی، آنگاه گریستم به گونه‌ای که قطرات اشک بر صورتم جاری شد و این شعر را سرودم که: افاطم لوخت الی آخر، امام رضا (علیه السلام) گریست و بهمراه حضرت، خانواده و فرزندان حضرت گریستند.[2]

امام رضا (علیه السلام) می‌فرماید:

“گریه بر امام حسین (علیه السلام) گناهان بزرگ را محو می‌کند"[3]

از امام معصوم (علیهم السلام) نقل شده است:

“هرکه بگرید یا بگریاند یا حالت اندوه و گریه داشته باشد، بر مصیبت امام حسین (علیه السلام) بهشت برای او واجب می‌شود.[4]

حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند:

“همانا روز شهادت حسین (علیه السلام) پلک‌های ما را مجروح نمود، و اشک‌های ما را جاری ساخت، و عزیز ما را در سرزمین کربلا به ذلت کشاند، و از آن روز ذلت و سختی را تا روز تمام شدن مشکلات به ارث بردیم، پس باید بر کسی مثل حسین (علیه السلام) گریه‌کنندگان گریه کنند…."[5]

امام رضا (ع) فرمود:

“هرکس که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه‌اش باشد، خداوند روز قیامت را برای او روز شادی و سرور قرار می‌دهد."[6]


[1] . همان، ص 284.

[2] . همان، ج 45، ص 257.

[3] . مسند امام رضا (ع). ج 2، ص 27.

[4] . الخصایص الحسینیه (ع). ص 142.

[5] . امالی صدوق: ص 128.

[6] . بحارالانوار: ج 44، ص 284.




 1 نظر

غش نمودن پیامبر اکرم (صل الله علیه واله و سلم)

09 آبان 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

غش نمودن پیامبر اکرم (صل الله علیه واله و سلم)

از ابن عباس روایت شده است که:

چون حسین (علیه السلام) متولد شد- و در آن وقت قبله او صفیه دختر عبدالمطلب عمه رسول خدا (صل الله علیه واله و سلم)- پیامبر (صل الله علیه واله وسلم) بر او وارد شد و فرمودند:

ای عمه! فرزندم را نزد من بیاور، صفیه عرض کرد: پدران و مادران فدایت شوند! هنوز او را پاکیزه نکرده‌ام، چگونه بیاورم؟ حضرت فرمودند: به آن خدایی که جانم در دست اوست، او را خداوند از بلندای عرشش طاهر و پاکیزه نمود، انگاه حضرت دستش را دراز نمود و صفیه، امام حسین (علیه السلام) را به او داد، حضرت خم شد و پیشانی و گونه‌های او را غرق بوسه نمود و زبانش را می‌مکید گویی عسل یا شیر می مکد.

“سپس گریه طولانی نمود و از هوش رفت. وقتی به حال عادی برگشت، فرمود: خدا بکشد قومی که تو را می‌کشند"[1]

از تعبیر “أفاق” معلوم می‌گردد که گریه‌های طولانی حضرت به قدری شدید بوده که راوی بدین کلمه تعبیر نموده است، یعنی از شدت گریه بی هوش شده و بعد به هوش آمدند.


[1] . عبرات المصطفین: ج 1، ص 158 به نقل از مناقب امیرالمومنین (علیه السلام). ج 2، ص 234.

 


 1 نظر

حدیث جنون

09 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

بی‌هوش شدن امیرالمومنین (علیه السلام)

امیرالمومنین (علیه السلام) در جنگ صفین از زمین کربلا عبور نموده و خاک آن را برداشته و بو نموده و فرمود:

“خداوند! … به کشندگان حسین (علیه السلام) و یاری دهندگان دشمن او و آنان که او را کمک نکنن برکت مده”

ابن عباس می‌گوید:

“…سپس گریست گریه‌ای طولانی و ما نیز با او گریستیم تا آن که از بسیاری گریه از صورت بر زمین خورد و مدت زیادی به حالت غش بود…"[1]


[1] . بحارالانوار: ج 44، ص 254.

 

 


 نظر دهید »

بی هوش شدن امام حسین (علیه السلام) در برخی از مصائب

09 آبان 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )


بی هوش شدن امام حسین (علیه السلام) در برخی از مصائب


شدت مصیبت در واقعه کربلا به گونه‌ای بود که امام حسین (علیه السلام) نیز از اثر آن بی‌هوش می‌شدند. به عنوان نمونه در قضیه به میدان رفتن حضرت قاسم (ع) چنین وارد شده است:

“سپس قاسم فرزند امام حسن (علیه السلام) خارج شد که نوجوانی کوچک بود و به سن بلوغ نرسیده بود، هنگامی که حسین (علیه السلام) به او نگریست او را در آغوش گرفت و هر دو گریستند تا جایی که هریک بر آغوش دیگری بی‌هوش شدند"[1]


[1] . مقتل‌الحسین (علیه السلام). ص 479.

 

 


 نظر دهید »

نماز یا زنا

09 آبان 1393 توسط 110

 

 

 

حسینی که نباشی
نماز یا زنا
فرقی نمی کند

 

 

امام باقر علیه السلام فرمودند:
سواء علی من خالف هذا الأمر صلی أو زنی ..
کسی که منکر ولایت ما اهل بیت باشد (در نزد منِ امام باقر) نماز خواندنش با زنا کردنش یکی است ..
(بحار الانوار ج 27 ص 235 ب 10 ح 50)


عامِلَةٌ ناصِبَةٌ
تَصْلى‏ ناراً حامِیَةً
غاشیه 3 و 4

همه کارشان رنج و مشقت است

و پیوسته در آتش فروزان دوزخ معذبند.

 



 2 نظر

بی هوش شدن حضرت زینب (سلام الله علیها)

09 آبان 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


بی هوش شدن حضرت زینب (سلام الله علیها)

شیخ مفید (ره) هنگامی که حدیث خواب امام حسین (علیه السلام) را در خیام روایت می‌کند، می‌گوید: چون حضرت زینب (سلام الله علیها) می‌شنوند:

“حضرت زینب (سلام الله علیها) بر صورت زدند و گریبان دریدند و در حالی که غش کرده بودند افتادند."[1]


[1] .بحارالانوار: ج/4، ص 2.

 


 3 نظر

اشعار ترکیب بند محتشم کاشانی

08 آبان 1393 توسط 110



اشعار ترکیب بند محتشم کاشانی


باز اين چه شورش است که در خلق عالم است
باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز اين چه رستخيز عظيم است کز زمين
بي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
اين صبح تيره باز دميد از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گويا طلوع ميکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامي ذرات عالم است
گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست
اين رستخيز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جاي ملال نيست
سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است
جن و ملک بر آدميان نوحه ميکنند
گويا عزاي اشرف اولاد آدم است
خورشيد آسمان و زمين نور مشرقين
پروردهي کنار رسول خدا حسين

کشتي شکست خورده ي طوفان کربلا
در خاک و خون طپيده ميدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار مي گريست
خون ميگذشت از سر ايوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابي به غير اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضايقه کردند کوفيان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند ديو و دد همه سيراب و مي مکيد
خاتم ز قحط آب سليمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عيوق ميرسد
فرياد العطش ز بيابان کربلا
آه از دمي که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خيمه ي سلطان کربلا
آن دم فلک بر آتش غيرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد

کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدي
وين خرگه بلند ستون ، بيستون شدي
کاش آن زمان درآمدي ، از کوه تا به کوه
سيل سيه که روي زمين قيرگون شدي
کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بيت
يک شعله ، برق خرمن گردون دون شدي
کاش آن زمان که اين حرکت کرد آسمان
سيماب وار ، گوي زمين ، بي سکون شدي
کاش آن زمان که پيکر او شد درون خاک
جان جهانيان همه از تن ، برون شدي
کاش آن زمان که کشتي آل نبي شکست
عالم تمام ، غرقه درياي خون شدي
آن انتقام گر نفتادي ، به روز حشر
با اين عمل ، معامله ي دهر چون شد
آل نبي (ص) ، چو دست تظلم برآورند
ارکان عرش را ، به تلاطم درآورند

برخوان غم ، چو عالميان را صلا زدند
اول صلا به سلسله ي انبيا زد
نوبت به اوليا چو رسيد آسمان طپيد
زان ضربتي که بر سر شير خدا زدند
آن در که جبرئيل امين بود خادمش
اهل ستم به پهلوي خيرالنسا زدند
بس آتشي ز اخگر الماس ريزه ها
افروختند و در حسن مجتبي زدند
وانگه سرادقي که ملک محرمش نبود
کندند از مدينه و در کربلا زدند
وز تيشه ي ستيزه در آن دشت ، کوفيان
بس نخل ها ز گلشن آل عبا زدند
پس ضربتي کزآن جگر مصطفي دريد
بر حلق تشنه ي خلف مرتضي زدند
اهل حرم ، دريده گريبان ، گشوده مو
فرياد بر در حرم کبريا زدند
روح الامين نهاده به زانو سر حجاب
تاريک شد ز ديدن آن چشم آفتاب

چون خون ز حلق تشنه ي او بر زمين رسيد
جوش از زمين به ذروه ي عرش برين رسيد
نزديک شد ، که خانه ي ايمان شود خراب
از بس شکستها ، که به ارکان دين رسيد
نخل بلند او چو خسان ، بر زمين زدند
طوفان به آسمان ، ز غبار زمين رسيد
باد، آن غبار چون به مزار نبي رساند
گرد از مدينه ، بر فلک هفتمين رسيد
يک باره جامه ، در خم گردون ، به نيل زد
چون اين خبر به عيسي گردون نشين رسيد
پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش
از انبيا به حضرت روح الامين رسيد
کرد اين خيال ، وهم غلط کار ، کان غبار
تا دامن جلال جهان آفرين ، رسيد
هست از ملال ، گرچه بري ، ذات ذوالجلال
او در دل است و ، هيچ دلي ، نيست بي ملال

ترسم ، جزاي قاتل او چون رقم زنند
يک باره بر جريده ي رحمت قلم زنند
ترسم کزين گناه ، شفيعان روز حشر
دارند شرم ، کز گنه خلق دم زنند
دست عتاب حق به در آيد ز آستين
چون اهل بيت دست در اهل ستم زنند
آه از دمي ، که با کفن خونچکان ز خاک
آل علي (ع) چو شعله ي آتش علم زنند
فرياد از آن زمان که جوانان اهل بيت
گلگون کفن به عرصه ي محشر قدم زنند
جمعي که زد به هم صفشان شور کربلا
در حشر صف زنان صف محشر بهم زنند
از صاحب حرم چه توقع کنند باز
آن ناکسان که تيغ به صيد حرم زنند
پس بر سنان کنند سري را که جبرئيل
شويد غبار گيسويش از آب سلسبيل

روزي که ، شد به نيزه ، سر آن بزرگوار
خورشيد ، سر برهنه برآمد ، ز کوهسار
موجي به جنبش آمد و ، برخاست کوه
ابري به بارش آمد و ، بگريست زار زار
گفتي تمام زلزله شد ، خاک مطمئن
گفتي فتاد ، از حرکت چرخ بي‌قرار
عرش آن زمان به لرزه درآمد ، که چرخ پير
افتاد در گمان ، که قيامت ، شد آشکار
آن خيمه‌اي که ، گيسوي حورش ، طناب بود
شد سرنگون ، ز باد مخالف ، حباب وار
جمعي که پاس محملشان ، داشت جبرئيل
گشتند ، بي‌عماري محمل ، شتر سوار
با آن که سر زد آن عمل ، از امت نبي
روح‌الامين ، ز روي نبي گشت ، شرمسار
وانگه ز کوفه ، خيل الم رو به شام کرد
نوعي که عقل گفت : قيامت قيام کرد

بر حربگاه ، چون ره آن کاروان فتاد
شور و نشور واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه ، غلغله در شش جهت ، فکند
هم گريه ، بر ملايک هفت آسمان فتاد
هرجا که بود آهوئي ، از دشت پا کشيد
هرجا که بود طايري ، از آشيان فتاد
شد وحشتي ، که شور قيامت ز ياد ، رفت
چون چشم اهل بيت ، بر آن کشتگان فتاد
هرچند بر تن شهدا چشم ، کار کرد
بر زخمه اي کاري تيغ و سنان ، فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا ، در آن ميان
بر پيکر شريف امام زمان فتاد
بي اختيار نعره ي ((هذا حسين)) ازو
سر زد ، چنان که آتش ازو ، در جهان فتاد
پس با زبان پر گله ، آن بضعه ي بتول
رو در مدينه کرد ، که يا ايهاالرسول

اين کشته ي فتاده به هامون ، حسين توست
وين صيد دست و پا زده در خون ، حسين توست
اين نخل تر ، کز آتش جان سوز تشنگي
دود از زمين رسانده به گردون ، حسين توست
اين ماهي فتاده به درياي خون ، که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون ، حسين توست
اين غرقه ي محيط شهادت ، که روي دشت
از موج خون او شده گلگون ، حسين توست
اين خشک لب فتاده ي دور از لب فرات
کز خون او ، زمين شده جيحون ، حسين توست
اين شاه کم سپاه ، که با خيل اشک و آه
خرگاه ، زين جهان زده بيرون ، حسين توست
اين قالب تپان ، که چنين مانده بر زمين
شاه شهيد ناشده مدفون ، حسين توست
چون روي در بقيع ، به زهرا خطاب کرد
وحش زمين و مرغ هوا را ، کباب کرد

کاي مونس شکسته دلان حال ما ببين
ما را غريب و بي کس و بي آشنا ببين
اولاد خويش را که شفيعان محشرند
در ورطه ي عقوبت اهل جفا ببين
در خلد ، بر حجاب دو کون آستين فشان
وندر جهان مصيبت ما بر ملا ببين
ني ، ني ورا چو ابر خروشان به کربلا
طغيان سيل فتنه و موج بلا ببين
تن هاي کشتگان همه در خاک و خون نگر
سرهاي سروران همه بر نيزه ها ببين
آن سر که بود بر سر دوش نبي (ص) مدام
يک نيزه اش ز دوش مخالف جدا ببين
آن تن که بود پرورشش در کنار تو
غلطان به خاک معرکه ي کربلا ببين
يا بضعةالرسول ز ابن زياد ، داد
کو خاک اهل بيت رسالت ، به باد داد

خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنياد صبر و خانه ي طاقت خراب شد
خاموش محتشم که ازين حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهي دريا کباب شد
خاموش محتشم که ازين شعر خون چکان
در ديده ي اشک مستمعان خون ناب شد
خاموش محتشم که ازين نظم گريه خيز
روي زمين به اشک جگرگون پر آب شد
خاموش محتشم که فلک بس که خون گريست
دريا هزار مرتبه گلگون حباب شد
خاموش محتشم که به سوز تو آفتاب
از آه سرد ماتميان ماهتاب شد
خاموش محتشم که ز ذکر غم حسين
جبريل را ز روي پيامبر حجاب شد
تا چرخ سفله بود خطائي چنين نکرد
بر هيچ آفريده جفائي چنين نکرد

اي چرخ غافلي که چه بيداد کرده اي
وز کين چها درين ستم آباد کرده اي
بر طعنت اين بس است که با عترت رسول
بيداد کرده خصم و تو امداد کرده اي
اي زاده زياد نکرده است هيچ گاه
نمرود اين عمل که تو (شداد) کرده اي
کام يزيد داده اي از کشتن حسين
بنگر که را ، به قتل که ، دلشاد کرده اي
بهر خسي که بار درخت شقاوت است
در باغ دين چه با گل و شمشاد کرده اي
با دشمنان دين نتوان کرد آنچه تو
با مصطفي و حيدر و اولاد کرده اي
حلقي که سوده لعل لب خود نبي بر آن
آزرده اش به خنجر فولاد کرده اي
ترسم تو را دمي که به محشر برآورند
از آتش تو دود به محشر درآورند




 1 نظر

خواب مقبل از محتشم

08 آبان 1393 توسط 110



خواب مقبل از محتشم



در سالی که زوار بسیاری، از اصفهان به جهت زیارت عاشورا عازم کربلا شدند و من مرد تهی دستی بودم،به یکی از دوستان خود گفتم که می‌ترسم بمیرم و آرزوی زیارت سیدالشهداء روحی له الفداء در دلم بماند، پس او دلش بر من سوخت و بر حال من رقت نمود، لذا گفت: اگر جز فقر، عذری دیگر نداری، بیا و برویم و تا کربلا مهمان من باش، من هم به اتفاق همه و این رفیق شفیق، روانه شدیم ولی در نزدیکی گلپایگان جمعی از قطاع‌الریق، شبانه بر سر زوار ریختند و همه را غارت نمودند و ایشان برهنه و عریان وارد گلپایگان شدند.
بعضی قرض کردند و رفتند و من همان‌جا ماندم، نه اسباب رفتن داشتم و نه دل برگشتن، تا آنکه ماه محرم شد، حسینیه‌ای در آن‌جا بود که شب‌ها، شیعیان در آن مشغول عزاداری بودند، من هم در آنجا به سر بردم و شب و روز می‌گریستم. در اواخر شب خوابم ربود، و در عالم واقعه دیدم وارد کربلا شدم، و رفتم به جانب حرم که مشرف شوم و اذن دخول می‌خواستم.
شخصی مرا مانع شد و به دست اشاره کرد که برگرد، که الان وقت زیارت کردن تو نیست، گفتم بنا نبود حرم جناب ابی عبدالله‌الحسین (ع) حاجب و مانع داشته باشد.

هرکه خواهد گو بیا و گو برو
کبر و ناز و حاجب و دربان در این درگاه نیست

گفت ای مقبل در این لحظه، حضرت زهرا (س) و مادرش خدیجه کبری (س) و مریم و حوا و آسیه علیهن‌السلام و جمعی از حورالعین، با جمعی از انبیاء به زیارت آمده‌اند.
قدری تأمل کن، آن‌ها که فارغ شدند نوبت تو می‌شود، گفتم تو کیستی؟ گفت من ملکی هستم از جمله حافّین حول حرم مطهر، که دائم برای زوار استغفار می‌کنم.
پس در این لحظه دست مرا گرفت و در میان صحن گردش می‌داد، جمعی را در صحن مقدس می‌دیدم که شباهت به اهل دنیا نداشتند تا اینکه رسیدیم به موضعی که در آنجا محفلی بود آراسته، و جمعی موقر با خضوع و خشوع نشسته بودند، آن ملک پرسید آیا اینها را می‌شناسی؟ گفتم نه، گفت اینها حضرات انبیاء هستند، که به زیارت حضرت سید‌الشهداء صلوات‌الله علیه آمده‌اند.
آنکه بر همه مصدر (و مقدم) نشسته، حضرت آدم ابوالبشر صفّی‌الله (ع) است و آنکه در طرف راست او نشسته، حضرت نوح نجیّ‌الله است و در طرف چپش حضرت ابراهیم خلیل ا‌لله (ع) است و آن یکی شیث (ع) است و دیگری ادریس (ع) است و آن هود (ع) و آن صالح (ع) و آن اسماعیل (ع) و آن اسحاق (ع) و آن داوود (ع) و آن سلیمان (ع) و آن کلیم‌الله (ع) و آن روح‌الله (ع) است.
در این اثناء دیدم بزرگواری از حرم بیرون آمده، در حالتی که دو نفر زیر بغل‌های او را گرفته بودند، پس همه انبیاء برخاستند و تعظیم او نمودند و آن بزرگوار رفت و در صدر مجلس نشست و بعد از لحظه‌ای سربلند کرد و فرمود محتشم را بیاورید.
پرسیدم این بزرگوار کیست؟ گفت خاتم‌الانبیاء محمد مصطفی (ص) است.
لحظاتی نگذشت که محتشم را آوردند و او مردی خوش سیما و کوتاه قد بود و عمامه ژولیده‌ای بر سر داشت، و چون وارد شد تعظیم کرد و ایستاد. حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: ای محتشم امشب شب عاشوراء است، پیامبران برای زیارت فرزندم حسین (ع) آمده‌اند و می‌خواهند عزاداری کنند، برو بالای منبر و از اشعار دلسوز خود بخوان تا ما بگیرییم.
به امر پیامبر اکرم (ص) منبری گذاشتند، و محتشم رفت در پله اول آن ایستاد، پیامبر (ص) اشاره کرد بالاتر برو، و در پله دوم ایستاد فرمود بالاتر برو تا آنکه در پله نهم منبر ایستاد حضرت فرمودند بخوان.
مقبل می‌گوید حواسم را جمع نمودم ببینم محتشم کدام بند مرثیه را می‌خواند که از همه دلسوزتر است، شروع کرد به خواندن این بند:

کشتی شکست خورده طوفان کربلاء
در خاک و خون فتاده به میدان کربلاء
گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست
خوش داشتند حرمت مهمان کربلاء
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلاء

عرض کرد یا رسول‌الله

بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید
خاتم زقحط آب، سلیمان کربلاء

صدای پیامبر (ص) به ناله بلند شد و رو به انبیاء کرد و فرمودند: ببینید امت من با فرزند من چه کرده‌اند، آبی را که خدا بر کلاب و ذئاب و کفار مباح کرده، امت من، بر اولاد من حرام کرده‌اند. پس محتشم شروع کرد به این مرثیه:

روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سربرهنه برآمد زکوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار

چون محتشم به این شعر رسید پیامبران همه دست بر سر زدند، محتشم رو به پیامبران کرده و گفت:

جمعی که پاس محملشان بود جبرئیل
گشتند بی‌عماری و محمل، شترسوار

پیامبر (ص) فرمود بلی این جزای من بود، که دختران مرا در کوچه و بازار مثل اهل زنگبار بگردانند. محتشم سکوت کرد و ایستاد که پیامبر (ص) او را مرخص فرماید و از منبر به زیر آید.
حضرت پیامبر اکرم (ص) فرمودند: محتشم هنوز دل ما از گریه خالی نشده است بخوان، محتشم شوقی پیدا کرد و به هیجان آمد که پیامبر (ص) میل دارد از اشعار او بگرید عمامه را از سر برداشت و بر زمین زد و با دستش اشاره نمود، به طرف قبر سیدالشهداء و عرض کرد: یا رسول‌الله منتظری من بخوانم و بشنوی؟ اینجا نظر کن

این کشته فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده خون حسین توست
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

ملکی صدا زد، محتشم پیامبر غش کرد، لذا محتشم از منبر پایین آمد.
چون رسول خدا (ص) به هوش آمد، ردای مبارک خود را به عنوان خلعت به او عطا فرمود. مقبل می‌گوید با خود گفتم خاک بر سرت، ای بی‌قابلیت، این همه شعر و مرثیه گفته‌ای، حال معلوم شد که پسند نشده، تو حاضر بودی و پیامبر (ص) اعتنا نفرمود به تو، محتشم را احضار فرمود و اضعار خود را خواند و پیامبران گریستند و به خلعت مفتخر گردید.
پس خود را بسیار ملامت نمودم و راضی بودم که زمین شکافته شود و من بر زمین فرو روم و خواستم زودتر از صحن بیرون روم که مبادا آشنایی مرا ببیند و خجالت بکشم.
چون روانه شدم، و نزدیک درب صحن رسیدم، دیدم حوریه سیاه‌پوش، از حرم بیرون آمد و دوان‌دوان رفت خدمت پیامبر (ص) و عرض کرد یا رسول‌الله (ص) دخترت فاطمه (س) می‌گوید: چرا دل مقبل را شکستی او هم برای فرزندم حسین (ع) مرثیه گفته است.
در این هنگام فرمود مقبل بیا، دخترم فاطمه (س) میل دارد تو هم اشعار خود را بخوانی، مقبل می‌گوید بدین شعف چیزی نمانده بود، که جانم از بدنم برود، آمدم تعظیم کردم و رفتم بالای منبر، در پله اول ایستادم، حضرت نفرمود بالاتر برو فرمود بخوان.
پس دانستم که میان من و محتشم، چه‌قدر فرق است، با خود خیال می‌کردم که در مقابل آن مرثیه‌های دلسوز و پر گریه محتشم چه بخوانم، یادم آمد که واقعه شهادت را از همه بهتر به نظم آورده‌ام سه شعر خواندم و عرض کردم یا رسول‌الله

روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حرکت ذوالجناح از جولان
نه ذوالجناح دگر تاب اسقامت داشت
نه سید الشهدا (ع) بر جدال طاقت داشت
هوا زباد مخالفت چه قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

چون این شعر را خواندم، صدای شیون بلند شد، و پیامبر اکرم (ص) بر سر می‌زد و می‌گفت واولداه، که یک مرتبه حوریه‌ای صدا زد، مقبل بس است. فاطمه زهرا (س) روی قبر حسین (ع) غش کرد.
مقبل می‌گوید از منبر فرود آمدم در دلم گذشت کاش مرا هم خلعتی مرحمت می‌کردند، که در نزد امثال و اقران، و نزد محتشم سرافراز می‌شدم.
که ناگاه دیدم از حرم مطهر، جوانی بی‌سر، و با بدن پاره‌پاره، بیرون آمد، و از حلقوم بریده فرمود: مقبل دلت نشکند، خلعت تو را هم خودم می‌دهم.
صلّی‌الله علیک یا اباعبدالله

منبع وارثون




 1 نظر

حکایت سرودن ترکیب بند معروف محتشم

08 آبان 1393 توسط 110



حکایت سرودن ترکیب بند معروف محتشم


در حوزه ی شعر، اوج پردازش به واقعه ی عاشورا و ادبیات شیعی،عصر صفوی است؛ به علت رسمی اعلام شدن مذهب شیعه وممانعت شاهان صفوی از مدح خویش و درباریان و تشویق شاعران برای زنده نگه داشتن یاد و نام آل علی (علیه السلام)…

در همین دوره و در عصر شاه طهماسب صفوی، محتشم کاشانی، ترکیب بند معروف خود را می سراید این ترکیب بند که در دوازده بند و نود و شش بیت سروده شد، پس از چهار قرن از عمر ادبیات رسمی شیعه، هم چنان شورانگیزی خود را حفظ کرده و در ایام محّرم شنیده و خوانده ودر کتیبه ها، پرده ها و پرچم های عزای حسینی نگاشته می گردد.

در مقدمه ی دیوان محتشم کاشانی که توسط “مهرعلی گرکانی” و انتشارات کتاب فروشی محمودی تهران به چاپ رسیده است، حکایت شگفت انگیزی نقل شده است که ذکر آن خالی از لطف نیست: «موقعی که محتشم در سوگ برادر نوحه گری می کرد، شبی در عالم رؤیا، امیر المؤمنین (ع) را دید که به او می فرماید: «چرا برای فرزندم حسین (ع) مرثیه نمی گویی؟» او میگوید: یا علی از کدام مصیبت او شروع کنم؟امیرالمؤمنین (ع) فرمود: بگو،” باز این چه شورش است که در خلق عالم است.”

محتشم از خواب بیدار شده و بقیه را می گوید تا می رسد به مصراع اول بیت چهلم. “هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال” ودر مصرع بعد باز متحّیر بود که چه بگوید که شایسته مقام ربوبی باشد ولی باز مدد به او رسید و در خواب حضرت ولی عصر (عج) را می بیند که به او می فرماید: بگو:"او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال” وبدین ترتیب بیت چهلم تکمیل می شود وادامه می یابد.
محتشم کاشانی نه تنها به سرایش چنین اثر ماندگار پرداخت بلکه سر مشق شاعران عاشورا پردازی چون “صباحی بید گلی” ،"وصا ل شیرازی” و “میرزا محمود فدایی مازندرانی” هم شد.

منبع وارثون

 


 نظر دهید »

دل نوشته

08 آبان 1393 توسط 110

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبد الله

روزی می رسد که مارا به جرم جنون عشقت، به کربلای تو تبعید میکنند!

یا حسیــــــــــــــــــن(علیه السلام)

محرم ماه عاشقیست

التماس دعا

یا علی علیه السلام

 



 نظر دهید »

بی هوش شدن امام رضا (علیه السلام)

08 آبان 1393 توسط 110

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


بی هوش شدن امام رضا (علیه السلام)

در قصیده‌ای که دعبل خزاعی در محضر امام علی بن موسی‌الرضا (علیه السلام) می‌سراید چنین می‌گوید:

ای فاطمه( سلام الله علیها ) ! اگر در نظر می‌آوری حسین (علیه السلام) را که به تیغ دشمن برخاک افتاده و بر کنار فرات، تشنه لب جان داده است، هر آینه نزد او بر چهره می‌زدی و آب دیده را بر گونه‌های گلگونت روان می‌ساختی.[1]

“پس زنان بر صورت‌های خویش لطمه زدند و صدای شیون آنان از پشت پرده بلند شد و امام رضا (علیه السلام) آن‌قدر گریستند که دو مرتبه بی هوش شدند"[2]

در مورد حضرت امّ سلمه نیز روایت شده که چون خبر کشته شدن امام حسین (علیه السلام) به ایشان رسید گفت: آیا آن کار رشت را مرتکب شدند، خدا خانه‌ها و گورهاشان را از آتش پر کند.

آن‌گاه چندان بگریست که بی‌هوش شد، و بعد از سی روز از شهادت امام حسین (علیه السلام) از شدت مصیبت جان داد.[3]

از این قبیل موارد در تاریخ و سیره اهل بیت (علیهم السلام) بسیار نقل شده است اما آنچه که مهم است اینکه فعل معصوم (علیه السلام) مجوز و حجت است که عزاداری تا چه حد و مرتبه است، و توجه شود به آنکه حفظ جان ولی خدا اوجب واجبات است.


[1] .شرح تائیه دعبل خزاعی، علامه مجلسی: ص 47-48 و 70-71.

[2] . عیون اخبارالرضا (ع): ج 2، ص 263؛ بحارالانوار: ج 49، ص 238؛ الغدیر: ج 2، ص355.

[3] . دمع‌السجوم در ترجمه نفس المهموم: ص 379.

 

 


 نظر دهید »

دل نوشته

27 مهر 1393 توسط 110

 

 

پارچه فروش ها
به عشق جبیشان
قیمت پارچه های سیاه را
بالا کشیده اند
حسین جان
دیوار سفید و گچی
این محرم را
به جای سیاهی
از ما قبول کن!

 

 


 6 نظر

توحید

27 مهر 1393 توسط 110

 

 

 

کربلا
جنگ بر سر
حکومت نبود
یک جنگ تمام عیار توحیدی بود
یک طرف توحید ناب
یک طرف توحید من در آوردی!

 

 


 نظر دهید »

جونم به این حدیث ...

11 مهر 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


قال الصادق عليه الصلواة:

«لوقتل الأرض به الحسين ماكان سرفا»

اگرهمهء اهل زمين براى حسين كشته شوند، اسراف نيست...


(الكافى.ج٨ص٢٥٥)

 

 


 3 نظر

پشیمانی ابلیس در واقعه ی عاشورا

11 مهر 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


♥پشیمانی ابلیس در واقعه ی عاشورا !!!!♥

پدر آیت الله سید محمد تقی مدرسی نقل می کند:عصر عاشورای سال 61 هجری ، شیطانک ها دیدند که ابلیس سرکرده ی آنان ، به سر و صورت می زند و می گرید .

گفتند : امروز که تو باید خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟…

گفت: اشتباه بزرگی کردم که این جماعت را واداشتم که حسین را بکشند.

گفتند: چطور؟مگر تو نمی خواستی این جمع به ظاهر مسلمان ، راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟

گفت:چرا چنین شد ولی از این نکته غفلت کرده بودم که با این کار ، باب رحمت الهی به روی مردم باز می شود…هرکس به نحوی خود را در دستگاه امام حسین [علیه السلام] جای می دهد و از شفاعت او بهره مند می گردد…


منبع:داستانهای روح فزا ص 127



 نظر دهید »

آل یاسین

اشهدان لا اله الا الله و اشهدان محمد رسول الله و اشهدان امیر المومنین علی ولی الله
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام سجاد علیه السلام
  • اول مظلوم
  • احادیث معصومین علیهم السلام
  • امام حسن مجتبی علیه السلام
  • صاحب عصر و زمان حضرت مهدی عجل الله
  • دل نوشته
  • شعر
  • امام صادق علیه السلام
  • قرآن
  • قرآن
  • حضرت زینب سلام الله علیها
  • حضرت امام حسین علیه السلام
  • جماعت پیرو سقیفه
  • امام هادی علیه السلام
  • دل نوشته
  • عید غدیر
  • توحید
  • امام رضا علیه السلام
  • محتشم کاشانی
  • مواسات با سید الشهدا علیه السلام
  • حضرت رسول الله ( صل الله علیه واله و سلم )
  • امام سجاد علیه السلام
  • حضرت زهراسلام الله علیها
  • امام محمد باقر
  • حجاب
  • امر به معروف و نهی از منکر
  • حضرت آیت الله شیخ حسین وحید خراسانی
  • آیت الله شبیری زنجانی
  • آیت الله سید محمد صادق حسینی روحانی
  • آیت الله سید محمد صادق حسینی روحانی
  • تولی وتبری
  • دشمنان اهل بیت علیهم السلام
  • شعائر
  • آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی
  • امام حسن عسگری
  • امام جواد
  • حضرت زینب کبری سلام الله علیها
  • آیت الله سید علی حسینی سیستانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس