آل یاسین

می نویسم برای مردی که چهار گوشه قلبش شکسته است . التماس دعا
  • خانه 

مواسات یعنی چه ؟مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام ) به چه معناست ؟

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )


“مواسات” یکی از زیباترین خصلت‌های معاشرتی است؛ یعنی غم‌خواری و هم‌دردی و یاری کردن دیگران و دیگری را در مال و جان، همچون خود دیدن و دانستن، یا ایثار و دیگری را بر خود مقدم قرار دادن، به دوستان و برادران دینی یاری و کمک مالی و جانی رساندن، غم‌خواری کردن کسی را به مال خود، برابر گردانیدن او را با خویش. انسان “مواسی” کسی است که با دیگران هم‌دردی و هم‌راهی دارد و خود را در رنج و غم دیگران شریک می‌داند و با مال و جان، از آن‌ها دفاع می‌کند و میان خود و دیگران فرقی نمی‌گذارد.

این صفت نیک، در روایات اسلامی بسیار ستوده شده است و در کنار نماز اول وقت از اهمیت بالایی برخوردار است.

و به فرموده پیامبر (صل الله علیه واله وسلم): “مواساه الاخِ فی اللهِ عزوجل” یکی از سه عمل برتر محسوب شده است[1]؛ یعنی با برادر دینی به خاطر خدا “مواسات” کردن.

در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) یکی از معیارهای آزمون شیعه بودن اشخاص[2]، و نیز وسیله تقرب به خدا، “مواسات” با برادران دینی است “تقربوا الی الله تَعالی بمُواساه اِخوانِکم".[3]

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: “دعای مرد مومن در حق برادر مومنی که در راه اهل بیت با او مواسات نموده، مستجاب است."[4]

در حدیث دیگری در مورد جان دادن راحت و دل‌پسند مومن می‌فرماید: این ویژگی برای کسانی است که پرهیزکار و نسبت به برادران دینی خویش “مواسی” باشند. [5]



[1] . بحار: ج 74 باب‌التراحم و التعاطف، ح 3 و 7.

[2] .همان، حدیث 3

[3] . همان، حدیث 5

[4] . همان، حدیث 23

[5] .همان، حدیث 30




 نظر دهید »

سیره عزاداری اهل بیت (علیهم السلام) برای امام حسین (علیه السلام)

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )


سیره عزاداری اهل بیت (علیهم السلام) برای امام حسین (علیه السلام)

امیرالمومنین (علیه السلام) می‌فرماید:

“همانا خدای تبارک و تعالی ما را از میان زمینیان (برای هدایت بشر) انتخاب فرموده و برگزید، و برای ما پیروانی برگزید که ما را یاری می‌کنند، و در سرور و خشنودی ما خشنود و مسرور هستند و در حزن و اندوه ما محزون و اندوه ما محزون و اندوهناک، انان مال و جان خود را در راه ما می‌دهند، سرشت آنان از ما می‌باشند"[1]


[1] . غررالحکم و درراکلم: ص 233.

 


 نظر دهید »

عزاداری رسول خدا (صل الله علیه واله و سلم) قبل از شهادت امام حسین (علیه السلام)

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )


عزاداری رسول خدا (صل الله علیه واله و سلم) قبل از شهادت امام حسین (علیه السلام)

مصیبت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) به قدری عظیم است که قبل از آنکه حضرت متولد شوند، هنگامی که پیامبر اکرم (صل الله علیه واله و سلم) خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) را به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می‌دهند، ایشان بی‌تاب شده و گریبان خویش پاره می‌کنند. امام صادق (علیه السلام) می‌‌فرمایند:

“حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به محضر مبارک پیامبر (صل الله علیه واله و سلم) رسید و چشمان مبارک ایشان را گریان دید، از آن جناب پرسیدند: شما را چه می‌شود؟ حضرت فرمودند: جبرئیل به من خبر داده که امتم به زودی حسین (علیه السلام) را می‌کشند. پس فاطمه (سلام الله علیها) به جزع آمده و دست برد و جامه خود را پاره کرد. حضرت رسول (صل الله علیه واله وسلم) فرمودند: یکی از فرزندان این مولود مالک امور گشته و انتقام از قاتلین خواهد گرفت. پس از این خبر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) اندکی آرام و نفس مبارکش تسکین یافت."[1]


[1] . کامل‌الزیارات: ص 57؛ بحار‌الانوار: ج 44، ص 233.




 نظر دهید »

عزاداری رسول خدا (صل الله علیه واله وسلم) بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام)

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم



مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )


عزاداری رسول خدا (صل الله علیه واله وسلم) بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام)

“سلمی می‌گوید: بر امّ سلمه وارد شدم در حالی که ایشان گریه می‌کردند، عرضه داشتم چرا گریانید؟ ایشان فرمودند: رسول خدا ( صل الله علیه واله و سلم )را در خواب دیدم در حالی که موهای سر و محاسن ایشان خاک‌آلود بود، عرضه داشتم: یا رسول‌الله شما را چه شده است (چرا شما را به این حالت می‌بینم؟) ایشان فرمودند: هم اکنون شاهد کشته شدن حسین ( علیه السلام ) بودم."[1]

همانطوری که در این روایات می‌بینید رسول خدا (صل الله علیه واله و سلم ) نیز برای امام حسین (علیه السلام) به گریه و عزاداری پرداخته‌اند آن هم سالیان سال، قبل از واقعه عاشورا و شهادت ایشان که این خود حکایت از اهمیت و بزرگی این مطلب (عزاداری) دارد.

آیا سیره و سنت پیامبر خدا (صل الله علیه واله و سلم) در اتفاقات فوق نمی‌تواند بهترین دلیل و حجت شرعی بر اقامه عزا برای امام حسین باشد؟


[1] .سنن ترمذی: ج 12، ص 195، کتاب فضائل‌الصحابه باب مناقب‌الحسن و الحسین (علیه السلام)




 نظر دهید »

عزاداری حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در محشر

11 آبان 1393 توسط 110


بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

عزاداری حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در محشر

حرکت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در عرصه محشر دلیلی محکم بر اقامه عزاداری بر شهادت امام حسین (علیه السلام) می‌باشد. و از این جهت تأسی به تنها یادگار پیامبر گرامی اسلام وظیفه ارادتمندان به خاندان رسالت و پیروی از روش نیکوی آنان در تشکیل مجالس عزاداری امام حسین (علیه السلام) خواهد بود.

علیّ بن محمد شافعی مغازلی از أبو أحمد عامر از حضرت علی بن موسی‌الرضا (علیه السلام) و آن حضرت از پدران گرامی‌اش از امیرالمومنین (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صل الله علیه واله وسلم) این حدیث را نقل می‌کند، که پیامبر (صل الله علیه واله وسلم) فرمود:

“دخترم فاطمه با لباس خونین فرزندش حسین (علیه السلام) وارد محشر می‌شود، آن‌گاه به یکی از پایه‌های عرش خدا چنگ می‌اندازد و عرض می‌کند: ای خدای عادل و جبّار! بین من و قاتل فرزندم قضاوت کن! به خدای کعبه سوگند که خداوند حکم و دستور خاص خودش را به نفع دخترم صادر خواهد کرد."[1]

ریشه‌ها و سرچشمه‌های سنت عزاداری را باید در سال‌های قبل از واقعه کربلا جستجو کرد. شاهدان واقعه کربلا به بهترین شیوه قادر بودند زوایای این حادثه غم‌بار را برای مردم شرح دهند و با اقامه عزای حسین و یارانش ( علیهم السلام )، رسالت خود را در رسوا کردن حکومت به انجام رسانند و در این زمینه امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها) الگو و سرمشق بودند.


[1] . مناقب علیّ بن أبی طالب (ع) مغازلی: ص 66؛ ینابیع الموده لذوی القربی قندوزی: ج 3، ص 47.

 

 




 نظر دهید »

عزاداری کاروان اسرای آل الله (علیه السلام)

11 آبان 1393 توسط 110


بسم الله الرحمن الرحیم



مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

عزاداری کاروان اسرای آل الله (علیه السلام)

کاروان اسرای کربلا هنگام بازگشت از کربلا به مدینه و گذر از شهرهای مسیر حرکت، به خصوص کوفه و شام، با اقامه عزای امام حسین (علیه السلام) و سایر شهدای کربلا همراه بود؛ به گونه‌ای که گریه و پشیمانی مسلمانان را به دنبال داشت.

می‌توان گفت: جملات منسوب به حضرت زینب (سلام الله علیها) در روز عاشورا پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) و هنگام عبور از کشته برادر، خطاب به پیامبر اکرم (صل الله علیه واله وسلم) مرثیه‌های جانسوزی است که در گرامیداشت خاطره امام حسین (علیه السلام) و واقعه کربلا سروده‌اند.

قره بن قیس تمیمی می‌گوید: زنان را دیدم وقتی که بر امام حسین (علیه السلام) و کسان و فرزندان وی فغان کردند و به صورت‌های خویش زدند.[1]

ابن طیفور در کتاب “بلاغات‌‌النساء” می‌نویسد: خدیم اسدی می‌گوید:

در سال 61، که سال قتل (امام) حسین (علیه السلام) بود، وارد کوفه شدم، دیدم زنان کوفه گریبان چاک‌زده گریه می‌کنند و علی‌بن‌الحسین (علیه السلام) را دیدم که با حالت بیماری خطاب به آنان گفت: “بر مظلومیت و مصیبت ما گریه می‌کنید؟ و …"[2]

در برخی از روایات از خواب عجیب و عبرت‌انگیز همسر یزید ذکر شده که آن ملعون برای دلجویی و جلب رضایت اهل بیت امام حسین (علیه السلام) خواست انان را برآورده نمود و اسرای اهل بیت (علیهم السلام)هفت روز برای امام حسین (علیه السلام) عزاداری، ندبه و سوگواری کردند.[3]


[1] . انساب‌الاشراف: ج 3، ص206.

[2] .سنت عزاداری و منقبت‌خوانی در تاریخ شیعه امامیه: ص20.

[3] . نصوص من تاریخ ابی مخنف: ج 1، ص 500.




 نظر دهید »

عزاداری امام رضا (علیه السلام)

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

عزاداری امام رضا (علیه السلام)

در روایات است که امام رضا (علیه السلام) شخصاً اقدام به آماده‌سازی مجلس عزا نمودند. هنگامی که دعبل خواست اشعاری در مصائب سید‌الشهداء (علیه السلام) در محضر ثامن‌الائمه (علیه السلام) قرائت کند، خود حضرت برخاستند و پرده‌ای نصب کردند، که در یک طرف آن دوستان و محبین و در طرف دیگر خانواده و منسوبین آن حضرت قرار گیرند و در مصائب جدشان امام حسین (علیه السلام) گریه کنند.[1]

امام رضا (علیه السلام) می فرماید:

“روز حسین (علیه السلام) چشم‌های ما را از کثرت گریه و اشک زخم کرده و اشک‌های ما را جاری ساخته و عزیز ما را در کربلا ذلیل نموده، و تا روز قیامت اندوه و گرفتاری برای ما باقی گذاشته است، پس بر مثل حسین (علیه السلام) گریه‌کنندگان گریه کنند، چون گریه بر او گناهان بزرگ را می‌ریزد"[2]

همچنین امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

“این روزهای محرم، روزهای حزن و اندوهی است که بر ما اهل بیت (علیهم السلام) وارد شده است."[3]


[1] . احرام محرم: ص 56 به نقل از بحار: ج 45، ص 257

[2] . امالی صدوق: مجلس 27، ح 2؛ بحار: ج 44، ص 283.

[3] . بحار‌الانوار: ج 45، ص 257.




 نظر دهید »

تشکیل مجالس عزا

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

تشکیل مجالس عزا

هر سال روز اول محرم تا روز عاشورا، پیراهن خونین و پاره پاره سید‌الشهداء را از طرف عرش به طرف زمین معلق می‌نمایند. لذا از ابتدای محرم کلیه موجودات عوالم علویه بلکه مادیات عوالم سفلیه که تعلق به آن حضرت دارند، منقلب و عزادار و محزون‌اند.[1]

امام حسین (علیه السلام) فرمود: “به دوستان و شیعیان ما بگوئید در اقامه و برپایی ( مجالس) عزا و مصیبت‌های ما همت و کوشش نمایید."[2]




در زمان ائمه اطهار (علیهم السلام) نسبت به سخت‌گیری‌های حاکمان جور، مجالس و عزاداری‌ها شدت و ضعف داشته است. اما در هر زمانی عزاداری در منازل دوستان اهل بیت (علیهم السلام) ترک نشده است.[3]

در مورد کیفیت و مدت برگزاری مراسم عزاداری در حضور امامان شیعه (علیهم السلام) نیز از روایات و شواهد تاریخی چنین بر می‌آید که بر خلاف ادعای پنهانی بودن این مراسم در زمان ایشان، امامان شیعه (علیهم السلام) برای رسیدن به اهداف مقدس خویش سعی می‌کردند این مراسم را به صورت دسته‌جمعی، حتی در صورت امکان با حضور خانواده خویش، علنی و در ملأ عام و در هر فرصت ممکن برپا دارند.[4]

در روایتی از حضرت امام رضا (علیه السلام) رسیده است:

“آن کس که مصائب ما را بیاد آورد و بر مصائب ما بگرید، در قیامت با ما و در درجه‌ای که ما هستیم خواهد بود و کسی که مصیبت ما را به یاد دیگران بیاندازد و خود بگرید و دیگران را بگریاند، روزی که چشم‌ها گریان است چشم او گریان نخواهد بود. و کسی که در مجلسی بنشیند که امر ما (مکتب ما) در آن احیاء می‌گردد، روزی که دل‌ها می‌میرد قلب او نمی‌میرد."[5]

در سیره معصومان (علیهم السلام) می‌بینیم در خفقانی‌ترین شرایط برای امام حسین (علیه السلام) مجلس عزا برپا می‌کردند و گاه مجلس عادی را هم تبدیل به مجلس عزای امام حسین (علیه السلام) می‌ساختند.


[1] . خصائص‌الزینبیه: ص49، خصیصه 19؛ ثمرات‌العواد: ج 1، ص36.

[2] . منتهی‌الامال: وداع حضرت با اهل بیت خویش

[3] . احرام محرم: ص30.

[4] . سنت عزاداری و منقبت‌خوانی در تاریخ شیعه امامیه: ص 42.

[5] . عیون اخبارالرضا (علیه السلام): ج 1، ص 329؛ امالی شیخ طوسی: ج 1، ص 117، اقناع‌اللائم: ص 193

 

 


 1 نظر

منبر روضه‌خوانی امام سجاد (علیه السلام)

11 آبان 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

منبر روضه‌خوانی امام سجاد (علیه السلام)

بشیر بن جذلم می‌گوید: وقتی به نزدیکی شهر مدینه رسیدیم، حضرت امام سجاد علی بن الحسین (علیه السلام) از مرکب فرود آمد؛ … مرا امر نمود تا اشعاری در مرثیه سیدالشهداء بخوانم و بعد از خواندن اشعارم:

“… آن حضرت از خیمه خارج شد در حالی که دستمالی در دست داشت که با آن اشک‌های خود را پاک می‌کرد و پشت سر او خادمی بود که صندلیی به همراه داشت. صندلی را برای حضرت قرار داد و آن حضرت بر روی آن نشست و در این حال حضرت نمی‌توانست جلوی اشک‌های خود را بگیرد و بی اختیار گریه می‌کرد.

]با دیدن این صحنه[ صدای گریه مردم بلند شد. زنان و کنیزان با صدای بلند گریه می‌کردند و مردم از هر طرف حضرت را تغزیت می‌دادند. آن سرزمین یکسره ضجه و ناله شد و فریاد گریه مردمان شدت گرفت. در این هنگام حضرت با دست خود به مردم اشاره فرمود که ساکت باشند. جوشش مردم فرو نشست و ساکت شدند. آن‌گاه حضرت پس از حمد و ستایش خداوند و رسولش، خطاب فرمود:

ای قوم! به درستی که خداوند که حمد و سپاس مخصوص اوست، ما را مبتلا کرد به مصیبت‌های بزرگ و رخنه‌ای عظیم که در اسلام به وجود آمد بیازمود. کشته شد اباعبدالله‌الحسین (علیه السلام) و عترت او!! و اسیر شدند زنان و فرزندان او!! و سر مقدس او را در شهرها بر سر بلندای نیزه گرداندند!! و این مصیبتی است که هیچ مصیبتی به پایه آن نمی‌رسد.

ای مردم! حال، کدام یک از مردان شما بعد از کشته شدن او شادی می‌کنند؟ بلکه کدام قلبی است که برای او محزون نشود؟ یا کدام چشمی است که اشک خود را حبس کند و از فرو ریختن و جاری شدن آن بر ما بخل ورزد؟ در جایی که آسمان‌های مستحکم هفت‌گانه برای کشته شدن او گریه کردند و دریاها با موج‌هایشان گریه کردند و آسمان‌ها با پایه‌هایشان و زمین با گوشه‌اش و درختان با شاخه‌هایشان و ماهی‌ها و قعر دریاها و ملائکه مقرب و اهل آسمان‌ها همگی برای او گریه کردند.

ای مردم! کدام قلبی است که برای قتل او پاره پاره نشود؟ بلکه کدام دلی است که برای او به ترحم نیاید ]و مشتاق او نشود[ و کدام گوشی است که این رخنه و صدمه‌ای را که رخ داده، بشنود و کر نشود؟"[1]

امام سجاد (علیه السلام) در طول 35 سال امامت خویش در هر شرایطی کربلا و عاشورا را به یاد می‌آورد.

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

“امام سجاد (علیه السلام) بیست سال گریه کرد و هرگاه در مقابل آن حضرت غذایی گذاشته می‌شد، می‌گریست."[2]

هرگاه غذایی نزد حضرت گذاشته می‌شد چشمان مبارک حضرت پر اشک می‌شد، روزی یکی از خدمتگزاران آن حضرت گفت: یابن رسول‌الله(صل الله علیه واله و سلم )! آیا هنوز زمان پایان حزن و اندوه شما فرا نرسیده؟ حضرت فرمود:

“یعقوب(علیه السلام ) دارای دوازده فرزند بود، خداوند یکی از آنان را از جلوی چشمش پنهان نمود در حالی که فرزندش زنده بود، چشمان یعقوب از اندوه سفید شد اما من در جلو چشمم شاهد بودم پدرم، برادرم، عمویم، هفده تن از اهل بیتم و گروهی از یاران پدرم را به قتل رساندند، چگونه اندوه من پایان می‌پذیرد."[3]




[1] . معالی السبطین: ج 2، ص 192-194.

[2] . مناقب ابن شهر آشوب: ج 4، ص 179.

[3] . کامل‌الزیارات: ص 107، ج 1.

 


 1 نظر

گریستن در مصیبت امام حسین (علیه السلام)

11 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

گریستن در مصیبت امام حسین (علیه السلام)

با نگاهی به شیوه عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) در اهل بیت (علیهم السلام) می‌توان دریافت که مهم‌ترین آیین در عزاداری آن حضرت (علیه السلام) گریستن است که از آدم تا خاتم بر مصائب سیدالشهداء (علیه السلام)گریسته‌اند.[1]

احادیث و روایت‌های فراوانی از معصومین (علیهم السلام) در مورد گریه کردن بر مصیبت سیدالشهداء (علیه السلام)، گریه انداختن دیگران، اظهار کردن حزن برای سالار شهیدان و دیگر مواردی که دخالت مستقیم و یا غیر مستقیم به زنده نمودن شعائر حسینی دارد، نقل شده است که همه و همه بر اظهار نمودن حزن در مصیبت سیدالشهداء دلالت دارد.

پیامبر اکرم (صل الله علیه واله وسلم) فرمود:

“آگاه باشید که خداوند بر گریه‌کنندگان امام حسین (علیه السلام) از روی رحمت و مهربانی درود می‌فرستد."[2]

نه تنها پیامبران الهی برای حضرت اباعبدالله (علیه السلام) عزاداری کردند که اهل بیت (علیهم السلام) نیز از رسول خدا (صل الله علیه واله وسلم ) تا حضرت حجت (عجل الله) همه و همه در عزای آن حضرت گریه سر دادند و ناله زدند و می‌زنند.


[1] . برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب اشک حسینی (علیه السلام) سرمایه شیعه، عبدالحسین نیشابوری.

[2] . بحارالانوار: ج 44، ص 304.



 نظر دهید »

گریه در روز ولادت امام حسین (علیه السلام)

10 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

گریه در روز ولادت امام حسین (علیه السلام)

در روز ولادت امام حسین (علیه السلام) تمام ملائکه به خدمت حضرت رسول (صل الله علیه واله و سلم) آمده و حضرت را به میلاد نور دیده‌اش تبریک گفته و در همان حال خبر شهادت او را داده و هریک به گونه‌ای مرثیه شهادت را برای رسول خدا (صل الله علیه واله وسلم) می‌خواند و حضرت اشک می‌ریخت.[1]

حضرت رسول اکرم (صل الله علیه واله و سلم) فرمود:

“هنگامی که رسول خدا (صل الله علیه واله و سلم) خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) و مصائبی که بر آن حضرت وارد می‌شود برای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بیان کرد، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) گریه شدیدی نمود، بعد از پیامبر (صل الله علیه واله و سلم) سوال نمود، پدرم این واقعه در چه زمانی است؟ پیامبر خدا (صل الله علیه واله و سلم) فرمود: در زمانی این حادثه واقع می‌شود که من و تو و علی (علیه السلام) نیستیم، گریه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بیشتر شد و فرمود: پدرم چه کسی بر حسینم گریه خواهد کرد؟ و چه کسی مجالس عزا برای پسرم برپا می‌کند؟

رسول خدا (صل الله علیه واله و سلم) فرمود: ای فاطمه! زنان امت من بر زنان اهل بیتم گریه می‌کنند و مردان امتم بر مردان اهل بیتم گریه می‌کنند. و این عزاداری را هر سال برپا می‌کنند (و پاداش این عزاداری‌ها این است که) روز قیامت تو برای زنان امتم شفاعت می‌کنی و من هم برای مردان، و هرکس از امت من بر مصیبت حسین (علیه السلام) گریه کرده باشد، این چشم روز قیامت خندان است و بشارت بر او به نعمت‌های بهشتی باد.

ای فاطمه! هرچشمی روز قیامت گریان است مگر چشمی که بر مصیبت امام حسین (علیه السلام) گریسته باشد، پس همانا آن چشم در روز قیامت خندان است و به نعمت‌های بهشتی مژده داده می‌شود."[2]


[1] . مقتل حافظ ابوالموید خوارزمی: ج 1، ص 88.

[2] . بحارالانوار: ج 44، ص 293.

 

 


 نظر دهید »

گریه امیرالمومنین و امام حسن (علیهم السلام )

10 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

گریه امیرالمومنین و امام حسن (علیهم السلام )

امیرالمومنین (علیه السلام ) بارها و بارها برای مصیبت فرزندش اشک ریخت، از جمله هنگامی که به طرف صفین می‌رفتند گذرشان از کربلا بود، به این سرزمین که رسیدند گریه سختی کرده تا جایی که اشک حضرت روی سینه مبارکشان ریخت و فرمودند:

” آه آه! مرا با آل ابی سفیان چه کار؟ مرا با آل حرب حزب شیطان و سردمداران کفر چه کار؟ ای اباعبدالله! صبر کن همانا پدر تو نیز از این گروه دید آنچه را که تو می‌بینی"[1]

امیرالمومنین (علیه السلام ) در سفر خود به صفین، به نینوا رسیدند. نام آن منطقه را سوال فرمودند. به ایشان عرض شد، نام اینجا کربلاست.

به قدری امیرالمومنین (علیه السلام ) گریه کردند که زمین جلوی ایشان از اشک چشمان حضرت خیس و گل شد. پس فرمودند: کسی که برای ما گریه کند یا قطره اشکی در عزای ما بریزد خداوند پاداش اشکش را بهشت قرار خواهد داد.

این روایت را حتی مخالفین شیعه نقل کرده‌اند.[2]

حضرت امام حسن (علیه السلام ) در روز شهادت خود هنگامی که امام حسین (علیه السلام ) برای غربت و مظلومیت برادر گریه می‌کردند، فرمودند:

” روزی، به سختی روز شهادت تو نیست، ای اباعبدالله"[3]

امام حسین (علیه السلام ) در آخرین لحظات جانسوز خود، به امام سجاد (علیه السلام ) فرمودند:

“پسرم! به شیعیانم سلام مرا برسان و به آن‌ها بگو: پدرم غریبانه از دنیا رفت، پس بر او با ناله گریه کنید، و شهید از دنیا رفت پس بر او اشک بریزید."[4]


[1] . بحارالانوار: ج 44، ص 252.

[2] . الصواعق‌المحرقه: ص 197.

[3] . معالی السبطین: ج 2، ص 10، مناقب ابن شهر آشوب: ج 4، ص 86.

[4] . شجره طوبی: ج 2ف ص 45.




 نظر دهید »

گریه‌های امام سجاد (علیه السلام) در سوگ پدر

10 آبان 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

گریه‌های امام سجاد (علیه السلام) در سوگ پدر

حضرت سجاد (علیه السلام) از بعد از عاشورا تا به هنگام شهادتشان هر زمان که غذا یا آب برای حضرت می‌آوردند، به یاد تشنگی و گرسنگی پدر و اهل حرم و کودکان گریه می‌کردند.[1]

از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است:

به درستی که امام زین‌العابدین (علیه السلام) چهل سال بر پدرش گریه کرد، در حالی که روزها را روزه می‌گرفت و شب‌ها را تا صبح به عبادت می‌پرداخت. هنگامی که موقع افطار می‌شد، خادم آن حضرت غذا و نوشیدنی او را می‌آورد و در مقابل حضرت قرار می‌داد و عرض می‌کرد: میل کنید آقای من، آن حضرت می‌فرمود: فرزند رسول خدا (صل الله علیه واله و سلم) کشته شد در حالی که تشنه بود! و دائما این جملات را تکرار می‌کرد و گریه می‌کرد، تا جایی که غذای خود را از اشک‌های جاری‌اش خیس می‌نمود و نوشیدنی خود را با قطرات اشکش ممزوج می‌کرد. آن حضرت تمام عمر را به همین حال سپری کرد تا زمانی که به دیدار خداوند عزوجل شتافت.[2]

هنگامی که حضرت رقیه (سلام الله علیها) ریحانه و دختر سیدالشهداء (علیه السلام) سر مطهر بابا را با دو دستش گرفته و ساکت نمی‌شد و گریه می‌کرد، امام سجاد (علیه السلام) خواهر را در آغوش گرفت تا او را ساکت نماید، ولی او گریه می‌کرد. ناگهان نفس بی‌بی رقیه (سلام الله علیها) قطع شد و صدای ناله حضرت زین‌العابدین (علیه السلام) بلند شد و خرابه یک پارچه اشک و ناله شد.[3]

امام سجاد (علیه السلام) می‌فرماید:

هر مومنی که چشمانش برای کشته شدن حسین (علیه السلام) گریان شود به طوری که اشک بر گونه هایش سرازیر گردد، خداوند به سبب آن، او را در غرفه‌های بهشتی جای دهد که روزگاران درازی را در آن‌ها به سر برد.[4]


[1] .جلاء‌العیون، علامه مجلسی: ص836.

[2] . معالی السبطین: ج 2، ص200.

[3] . ریاض‌القدس: ج 2، ص 322.

[4] . ثواب‌الاعمال: ص108؛ منتخب میزان‌الحکمه: ص380 .2




 2 نظر

گریه امام صادق (علیه السلام ) در عزای جدش

10 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

گریه امام صادق (علیه السلام ) در عزای جدش

راوی می‌گوید محضر امام صادق (علیه السلام ) بودیم یادی از امام حسین بن علی (علیه السلام ) کردیم، حضرت گریه کرد ما هم گریه کردیم، سپس حضرت سرش را بلند کرد و فرمود، امام حسین (علیه السلام ) فرمود:

“من کشته اشک‌هایم هیچ مومنی مرا یاد نمی‌کند مگر آنکه می‌گرید."[1]

در روایتی آمده است:

” روزی که نام امام حسین (علیه السلام ) (در محضر امام صادق علیه السلام ) برده می‌شد تا شب لبخندی بر لبان حضرت نبود."[2]

زید شحام می‌گوید: همراه جماعتی از اهل کوفه در خدمت امام صادق (علیه السلام ) بودیم، یکی از شعرای عرب به نام جعفر بن عفان وارد شد آن حضرت او را احترام نموده و در نزدیک خود جای داد، آنگاه فرمود: ای جعفر! او عرض کرد: لبیک، حضرت فرمود: به من گفته‌اند تو اشعار نیکی درباره امام حسین علیه السلام سروده‌ای؟ عرض کرد: آری. حضرت فرمود: اشعارت را بخوان. او شعر می‌خواند و امام و اطرافیان می‌گریستند به گونه‌ای که قطرات اشک بر صورت و محاسن آن حضرت جاری بود سپس امام علیه السلام فرمود:

“ای جعفر فرشتگان مقرب الهی در این مجلس حاضر شدند و شعرت را شنیدند و گریه کردند همانگونه که ما گریه کردیم بلکه بیش از ما گریستند…"[3]

صدوق (ره) با سند خویش از امام صادق (علیه السلام ) روایت می‌کند:

بسیار گریه‌کنندگان پنج نفرند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه دختر پیامبر (صل الله علیه واله و سلم ) و علی بن حسین (علیه السلام ) و اما علی بن حسین (علیه السلام ) بیبست سال یا چهل سال بر امام حسین (علیه السلام ) گریه کرد.

هرگاه غذا مقابلش می‌گذاشتند گریه می‌کرد و … می‌فرمود: من هرگاه به یاد شهادت فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) می‌افتم، اشک در چشمم می‌آید.[4]

سید بن طاووس از امام صادق (علیه السلام ) روایت می‌کند:

هنگام افطار، چون غلامش آب و غذایش را می‌آورد…، حضرت می‌فرمود: پسر پیامبر گرسنه و تشنه شهید شد. پیوسته این را تکرار می‌کرد و می‌گریست تا آنکه غذا از اشک او تر می‌شد و آب به اشک آمیخته می‌گشت، پیوسته چنین بود تا از دنیا رفت.[5]

امام صادق (ع) به مسمع بن عبدالمالک فرمود:

” آیا مصائب آن جناب (امام حسین علیه السلام ) را یاد می‌کنی؟ عرض کرد: بلی والله، مصائب ایشان را یاد کرده و گریه می‌کنم. حضرت فرمودند: آگاه باش که خواهی دید در وقت مردن پدران مرا که به ملک الموت وصیت تو را می‌کنند که سبب روشنی چشم تو باشد".

همچنین فرمود:

“ای مسمع، گریه بر احوالات حسین (علیه السلام ) سبب می‌شود که ملک‌الموت بر تو مهربان‌تر از مادر گردد. گریه بر حضرت اباعبدالله ‌الحسین (علیه السلام ) باعث راحتی در قبر، فرحناک شدن مرده، شادمان و پوشیده بودن او در هنگام خروج از قبر است در حالی که او مسرور است، فرشتگان الهی به او بشارت بهشت و ثواب الهی را می‌دهند. اجر و مزد هر قطره آن این است که شخص همیشه در بهشت منزل کند".[6]

و همچنین از امام رضا (علیه السلام ) نقل کرده که فرمود: از امام صادق (علیه السلام ) از زیارت امام حسین (علیه السلام ) سوال شد فرمود که:

“آری هفتاد هزار فرشته و ملائکه تا روز قیامت در کنار مضجع نورانی سیدالشهداء (علیه السلام ) غبارآلود، دائما در حال گریه و ماتم هستند".[7]

امام صادق (علیه السلام ) می‌فرماید:

“حادثه روز عاشورا دل‌های ما را آتش می‌زند، اشک‌های ما را جاری می‌سازد، و ما را وارث غم و اندوه سرزمین کربلا هستیم، پس گریه‌کنندگان، بر مثل حسین (علیه السلام ) باید گریه کنند، زیرا ای مومنان، گریه بر او گناهان را از بین می برد".[8]


[1] . بحارالانوار: ج 44، ص284.

[2] . کامل‌الزیارات: ص 101؛ اقناع‌اللائم: ص 181.

[3] . بحارالانوار: ج 44، ص282.

[4] .خصال: ج 1، ص272.

[5] .لهوف: ص 323؛ (همچنین بنگرید روایتی را که مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب: ج 4، ص 166 نقل نموده است.)

[6] . بحارالانوار: ج 44، ص 289؛ کامل‌الزیارات: باب 32، ص101.

[7] . وسائل‌الشیعه: ج 14، ص 422.

[8] .نورالعین فی مشهدالحسین (ع)، ابو اسحاق افرایینی: ص 84.





 نظر دهید »

مجلس روضه امام باقر(علیه السلام)

10 آبان 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

مجلس روضه امام باقر(علیه السلام)

مالک جهنی می‌گوید امام باقر (علیه السلام) درباره روز عاشورا فرمود:

“در روز عاشورا برای امام حسین (علیه السلام) زاری کرده و بگریید و اهل خانه را هم امر به گریستن به حضرت کنید، در خانه خود برای حضرت مجلس عزا برپا کرده و داغ خویش را ابراز کنید و ضمن دیدار و ملاقات همدیگر بر آن حضرت گریه کنید و یکدیگر را در داغ امام حسین (علیه السلام) تعزیت دهید و هرکس این عمل را انجام دهد پس من برای آنها در نزد خدا ثواب دو هزار حج و عمره و جهاد در رکاب رسول خدا و امامان راشدین را ضمانت می‌کنم."[1]


[1] .همان، ص 174، باب 71 ثواب من زار الحسین(علیه السلام)


[1] .همان، ص 174، باب 71 ثواب من زار الحسین)



 نظر دهید »

سیراب کردن کافر مستحب است.

10 آبان 1393 توسط 110

 

 

باشد قبول
اصلا حسین علیه السلام
به حکم
مفتی های شام
کافر و از دین خارج شده
ولی مگر پیامبر خدا ( صل الله علیه واله و سلم ) نفرمود
سیراب کردن کافر
مستحب است.


فروع کافی 57:4.

 

 


 1 نظر

گریه‌های امام کاظم و امام رضا (علیهم السلام)

09 آبان 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

گریه‌های امام کاظم و امام رضا (علیهم السلام)

امام رضا (علیه السلام) فرمود:

“با فرا رسیدن ماه محرم پدرم موسی بن جعفر (علیه السلام) با چهره خندان دیده نمی‌شد و حزن و اندوه سراسر وجودش را فرا می‌گرفت تا روز دهم فرا می‌رسید آن روز روز مصیبت، اندوره و گریه آن حضرت بود."[1]

دعبل خزاعی شاعر بزرگ اهل بیت (علیهم السلام) می‌گوید:

“در ایام محرم بر امام رضا (علیه السلام) وارد شدم، حضرت فرمود: دوست دارم برای من شعر بخوانی، این روزها روز حزن و اندوه ما اهلبیت و شادی دشمنان ما بویژه بنی امیه است…، پس از آن، امام رضا (علیه السلام) برخاست پرده‌ای را جهت حضور خانواده در مصیبت جدشان حسین (علیه السلام) آویزان کردند.

سپس فرمود: دعبل برای حسین (علیه السلام) مرثیه بخوان تا زنده‌ای یار و مدیحه ‌سرای ما هستی، آنگاه گریستم به گونه‌ای که قطرات اشک بر صورتم جاری شد و این شعر را سرودم که: افاطم لوخت الی آخر، امام رضا (علیه السلام) گریست و بهمراه حضرت، خانواده و فرزندان حضرت گریستند.[2]

امام رضا (علیه السلام) می‌فرماید:

“گریه بر امام حسین (علیه السلام) گناهان بزرگ را محو می‌کند"[3]

از امام معصوم (علیهم السلام) نقل شده است:

“هرکه بگرید یا بگریاند یا حالت اندوه و گریه داشته باشد، بر مصیبت امام حسین (علیه السلام) بهشت برای او واجب می‌شود.[4]

حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند:

“همانا روز شهادت حسین (علیه السلام) پلک‌های ما را مجروح نمود، و اشک‌های ما را جاری ساخت، و عزیز ما را در سرزمین کربلا به ذلت کشاند، و از آن روز ذلت و سختی را تا روز تمام شدن مشکلات به ارث بردیم، پس باید بر کسی مثل حسین (علیه السلام) گریه‌کنندگان گریه کنند…."[5]

امام رضا (ع) فرمود:

“هرکس که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه‌اش باشد، خداوند روز قیامت را برای او روز شادی و سرور قرار می‌دهد."[6]


[1] . همان، ص 284.

[2] . همان، ج 45، ص 257.

[3] . مسند امام رضا (ع). ج 2، ص 27.

[4] . الخصایص الحسینیه (ع). ص 142.

[5] . امالی صدوق: ص 128.

[6] . بحارالانوار: ج 44، ص 284.




 1 نظر

غش نمودن پیامبر اکرم (صل الله علیه واله و سلم)

09 آبان 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

غش نمودن پیامبر اکرم (صل الله علیه واله و سلم)

از ابن عباس روایت شده است که:

چون حسین (علیه السلام) متولد شد- و در آن وقت قبله او صفیه دختر عبدالمطلب عمه رسول خدا (صل الله علیه واله و سلم)- پیامبر (صل الله علیه واله وسلم) بر او وارد شد و فرمودند:

ای عمه! فرزندم را نزد من بیاور، صفیه عرض کرد: پدران و مادران فدایت شوند! هنوز او را پاکیزه نکرده‌ام، چگونه بیاورم؟ حضرت فرمودند: به آن خدایی که جانم در دست اوست، او را خداوند از بلندای عرشش طاهر و پاکیزه نمود، انگاه حضرت دستش را دراز نمود و صفیه، امام حسین (علیه السلام) را به او داد، حضرت خم شد و پیشانی و گونه‌های او را غرق بوسه نمود و زبانش را می‌مکید گویی عسل یا شیر می مکد.

“سپس گریه طولانی نمود و از هوش رفت. وقتی به حال عادی برگشت، فرمود: خدا بکشد قومی که تو را می‌کشند"[1]

از تعبیر “أفاق” معلوم می‌گردد که گریه‌های طولانی حضرت به قدری شدید بوده که راوی بدین کلمه تعبیر نموده است، یعنی از شدت گریه بی هوش شده و بعد به هوش آمدند.


[1] . عبرات المصطفین: ج 1، ص 158 به نقل از مناقب امیرالمومنین (علیه السلام). ج 2، ص 234.

 


 1 نظر

حدیث جنون

09 آبان 1393 توسط 110



بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )

بی‌هوش شدن امیرالمومنین (علیه السلام)

امیرالمومنین (علیه السلام) در جنگ صفین از زمین کربلا عبور نموده و خاک آن را برداشته و بو نموده و فرمود:

“خداوند! … به کشندگان حسین (علیه السلام) و یاری دهندگان دشمن او و آنان که او را کمک نکنن برکت مده”

ابن عباس می‌گوید:

“…سپس گریست گریه‌ای طولانی و ما نیز با او گریستیم تا آن که از بسیاری گریه از صورت بر زمین خورد و مدت زیادی به حالت غش بود…"[1]


[1] . بحارالانوار: ج 44، ص 254.

 

 


 نظر دهید »

بی هوش شدن امام حسین (علیه السلام) در برخی از مصائب

09 آبان 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


مواسات با سیدالشهدا ( علیه السلام )


بی هوش شدن امام حسین (علیه السلام) در برخی از مصائب


شدت مصیبت در واقعه کربلا به گونه‌ای بود که امام حسین (علیه السلام) نیز از اثر آن بی‌هوش می‌شدند. به عنوان نمونه در قضیه به میدان رفتن حضرت قاسم (ع) چنین وارد شده است:

“سپس قاسم فرزند امام حسن (علیه السلام) خارج شد که نوجوانی کوچک بود و به سن بلوغ نرسیده بود، هنگامی که حسین (علیه السلام) به او نگریست او را در آغوش گرفت و هر دو گریستند تا جایی که هریک بر آغوش دیگری بی‌هوش شدند"[1]


[1] . مقتل‌الحسین (علیه السلام). ص 479.

 

 


 نظر دهید »

نماز یا زنا

09 آبان 1393 توسط 110

 

 

 

حسینی که نباشی
نماز یا زنا
فرقی نمی کند

 

 

امام باقر علیه السلام فرمودند:
سواء علی من خالف هذا الأمر صلی أو زنی ..
کسی که منکر ولایت ما اهل بیت باشد (در نزد منِ امام باقر) نماز خواندنش با زنا کردنش یکی است ..
(بحار الانوار ج 27 ص 235 ب 10 ح 50)


عامِلَةٌ ناصِبَةٌ
تَصْلى‏ ناراً حامِیَةً
غاشیه 3 و 4

همه کارشان رنج و مشقت است

و پیوسته در آتش فروزان دوزخ معذبند.

 



 2 نظر

بی هوش شدن حضرت زینب (سلام الله علیها)

09 آبان 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


بی هوش شدن حضرت زینب (سلام الله علیها)

شیخ مفید (ره) هنگامی که حدیث خواب امام حسین (علیه السلام) را در خیام روایت می‌کند، می‌گوید: چون حضرت زینب (سلام الله علیها) می‌شنوند:

“حضرت زینب (سلام الله علیها) بر صورت زدند و گریبان دریدند و در حالی که غش کرده بودند افتادند."[1]


[1] .بحارالانوار: ج/4، ص 2.

 


 3 نظر

اشعار ترکیب بند محتشم کاشانی

08 آبان 1393 توسط 110



اشعار ترکیب بند محتشم کاشانی


باز اين چه شورش است که در خلق عالم است
باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز اين چه رستخيز عظيم است کز زمين
بي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
اين صبح تيره باز دميد از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گويا طلوع ميکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامي ذرات عالم است
گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست
اين رستخيز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جاي ملال نيست
سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است
جن و ملک بر آدميان نوحه ميکنند
گويا عزاي اشرف اولاد آدم است
خورشيد آسمان و زمين نور مشرقين
پروردهي کنار رسول خدا حسين

کشتي شکست خورده ي طوفان کربلا
در خاک و خون طپيده ميدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار مي گريست
خون ميگذشت از سر ايوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابي به غير اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضايقه کردند کوفيان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند ديو و دد همه سيراب و مي مکيد
خاتم ز قحط آب سليمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عيوق ميرسد
فرياد العطش ز بيابان کربلا
آه از دمي که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خيمه ي سلطان کربلا
آن دم فلک بر آتش غيرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد

کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدي
وين خرگه بلند ستون ، بيستون شدي
کاش آن زمان درآمدي ، از کوه تا به کوه
سيل سيه که روي زمين قيرگون شدي
کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بيت
يک شعله ، برق خرمن گردون دون شدي
کاش آن زمان که اين حرکت کرد آسمان
سيماب وار ، گوي زمين ، بي سکون شدي
کاش آن زمان که پيکر او شد درون خاک
جان جهانيان همه از تن ، برون شدي
کاش آن زمان که کشتي آل نبي شکست
عالم تمام ، غرقه درياي خون شدي
آن انتقام گر نفتادي ، به روز حشر
با اين عمل ، معامله ي دهر چون شد
آل نبي (ص) ، چو دست تظلم برآورند
ارکان عرش را ، به تلاطم درآورند

برخوان غم ، چو عالميان را صلا زدند
اول صلا به سلسله ي انبيا زد
نوبت به اوليا چو رسيد آسمان طپيد
زان ضربتي که بر سر شير خدا زدند
آن در که جبرئيل امين بود خادمش
اهل ستم به پهلوي خيرالنسا زدند
بس آتشي ز اخگر الماس ريزه ها
افروختند و در حسن مجتبي زدند
وانگه سرادقي که ملک محرمش نبود
کندند از مدينه و در کربلا زدند
وز تيشه ي ستيزه در آن دشت ، کوفيان
بس نخل ها ز گلشن آل عبا زدند
پس ضربتي کزآن جگر مصطفي دريد
بر حلق تشنه ي خلف مرتضي زدند
اهل حرم ، دريده گريبان ، گشوده مو
فرياد بر در حرم کبريا زدند
روح الامين نهاده به زانو سر حجاب
تاريک شد ز ديدن آن چشم آفتاب

چون خون ز حلق تشنه ي او بر زمين رسيد
جوش از زمين به ذروه ي عرش برين رسيد
نزديک شد ، که خانه ي ايمان شود خراب
از بس شکستها ، که به ارکان دين رسيد
نخل بلند او چو خسان ، بر زمين زدند
طوفان به آسمان ، ز غبار زمين رسيد
باد، آن غبار چون به مزار نبي رساند
گرد از مدينه ، بر فلک هفتمين رسيد
يک باره جامه ، در خم گردون ، به نيل زد
چون اين خبر به عيسي گردون نشين رسيد
پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش
از انبيا به حضرت روح الامين رسيد
کرد اين خيال ، وهم غلط کار ، کان غبار
تا دامن جلال جهان آفرين ، رسيد
هست از ملال ، گرچه بري ، ذات ذوالجلال
او در دل است و ، هيچ دلي ، نيست بي ملال

ترسم ، جزاي قاتل او چون رقم زنند
يک باره بر جريده ي رحمت قلم زنند
ترسم کزين گناه ، شفيعان روز حشر
دارند شرم ، کز گنه خلق دم زنند
دست عتاب حق به در آيد ز آستين
چون اهل بيت دست در اهل ستم زنند
آه از دمي ، که با کفن خونچکان ز خاک
آل علي (ع) چو شعله ي آتش علم زنند
فرياد از آن زمان که جوانان اهل بيت
گلگون کفن به عرصه ي محشر قدم زنند
جمعي که زد به هم صفشان شور کربلا
در حشر صف زنان صف محشر بهم زنند
از صاحب حرم چه توقع کنند باز
آن ناکسان که تيغ به صيد حرم زنند
پس بر سنان کنند سري را که جبرئيل
شويد غبار گيسويش از آب سلسبيل

روزي که ، شد به نيزه ، سر آن بزرگوار
خورشيد ، سر برهنه برآمد ، ز کوهسار
موجي به جنبش آمد و ، برخاست کوه
ابري به بارش آمد و ، بگريست زار زار
گفتي تمام زلزله شد ، خاک مطمئن
گفتي فتاد ، از حرکت چرخ بي‌قرار
عرش آن زمان به لرزه درآمد ، که چرخ پير
افتاد در گمان ، که قيامت ، شد آشکار
آن خيمه‌اي که ، گيسوي حورش ، طناب بود
شد سرنگون ، ز باد مخالف ، حباب وار
جمعي که پاس محملشان ، داشت جبرئيل
گشتند ، بي‌عماري محمل ، شتر سوار
با آن که سر زد آن عمل ، از امت نبي
روح‌الامين ، ز روي نبي گشت ، شرمسار
وانگه ز کوفه ، خيل الم رو به شام کرد
نوعي که عقل گفت : قيامت قيام کرد

بر حربگاه ، چون ره آن کاروان فتاد
شور و نشور واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه ، غلغله در شش جهت ، فکند
هم گريه ، بر ملايک هفت آسمان فتاد
هرجا که بود آهوئي ، از دشت پا کشيد
هرجا که بود طايري ، از آشيان فتاد
شد وحشتي ، که شور قيامت ز ياد ، رفت
چون چشم اهل بيت ، بر آن کشتگان فتاد
هرچند بر تن شهدا چشم ، کار کرد
بر زخمه اي کاري تيغ و سنان ، فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا ، در آن ميان
بر پيکر شريف امام زمان فتاد
بي اختيار نعره ي ((هذا حسين)) ازو
سر زد ، چنان که آتش ازو ، در جهان فتاد
پس با زبان پر گله ، آن بضعه ي بتول
رو در مدينه کرد ، که يا ايهاالرسول

اين کشته ي فتاده به هامون ، حسين توست
وين صيد دست و پا زده در خون ، حسين توست
اين نخل تر ، کز آتش جان سوز تشنگي
دود از زمين رسانده به گردون ، حسين توست
اين ماهي فتاده به درياي خون ، که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون ، حسين توست
اين غرقه ي محيط شهادت ، که روي دشت
از موج خون او شده گلگون ، حسين توست
اين خشک لب فتاده ي دور از لب فرات
کز خون او ، زمين شده جيحون ، حسين توست
اين شاه کم سپاه ، که با خيل اشک و آه
خرگاه ، زين جهان زده بيرون ، حسين توست
اين قالب تپان ، که چنين مانده بر زمين
شاه شهيد ناشده مدفون ، حسين توست
چون روي در بقيع ، به زهرا خطاب کرد
وحش زمين و مرغ هوا را ، کباب کرد

کاي مونس شکسته دلان حال ما ببين
ما را غريب و بي کس و بي آشنا ببين
اولاد خويش را که شفيعان محشرند
در ورطه ي عقوبت اهل جفا ببين
در خلد ، بر حجاب دو کون آستين فشان
وندر جهان مصيبت ما بر ملا ببين
ني ، ني ورا چو ابر خروشان به کربلا
طغيان سيل فتنه و موج بلا ببين
تن هاي کشتگان همه در خاک و خون نگر
سرهاي سروران همه بر نيزه ها ببين
آن سر که بود بر سر دوش نبي (ص) مدام
يک نيزه اش ز دوش مخالف جدا ببين
آن تن که بود پرورشش در کنار تو
غلطان به خاک معرکه ي کربلا ببين
يا بضعةالرسول ز ابن زياد ، داد
کو خاک اهل بيت رسالت ، به باد داد

خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنياد صبر و خانه ي طاقت خراب شد
خاموش محتشم که ازين حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهي دريا کباب شد
خاموش محتشم که ازين شعر خون چکان
در ديده ي اشک مستمعان خون ناب شد
خاموش محتشم که ازين نظم گريه خيز
روي زمين به اشک جگرگون پر آب شد
خاموش محتشم که فلک بس که خون گريست
دريا هزار مرتبه گلگون حباب شد
خاموش محتشم که به سوز تو آفتاب
از آه سرد ماتميان ماهتاب شد
خاموش محتشم که ز ذکر غم حسين
جبريل را ز روي پيامبر حجاب شد
تا چرخ سفله بود خطائي چنين نکرد
بر هيچ آفريده جفائي چنين نکرد

اي چرخ غافلي که چه بيداد کرده اي
وز کين چها درين ستم آباد کرده اي
بر طعنت اين بس است که با عترت رسول
بيداد کرده خصم و تو امداد کرده اي
اي زاده زياد نکرده است هيچ گاه
نمرود اين عمل که تو (شداد) کرده اي
کام يزيد داده اي از کشتن حسين
بنگر که را ، به قتل که ، دلشاد کرده اي
بهر خسي که بار درخت شقاوت است
در باغ دين چه با گل و شمشاد کرده اي
با دشمنان دين نتوان کرد آنچه تو
با مصطفي و حيدر و اولاد کرده اي
حلقي که سوده لعل لب خود نبي بر آن
آزرده اش به خنجر فولاد کرده اي
ترسم تو را دمي که به محشر برآورند
از آتش تو دود به محشر درآورند




 1 نظر

خواب مقبل از محتشم

08 آبان 1393 توسط 110



خواب مقبل از محتشم



در سالی که زوار بسیاری، از اصفهان به جهت زیارت عاشورا عازم کربلا شدند و من مرد تهی دستی بودم،به یکی از دوستان خود گفتم که می‌ترسم بمیرم و آرزوی زیارت سیدالشهداء روحی له الفداء در دلم بماند، پس او دلش بر من سوخت و بر حال من رقت نمود، لذا گفت: اگر جز فقر، عذری دیگر نداری، بیا و برویم و تا کربلا مهمان من باش، من هم به اتفاق همه و این رفیق شفیق، روانه شدیم ولی در نزدیکی گلپایگان جمعی از قطاع‌الریق، شبانه بر سر زوار ریختند و همه را غارت نمودند و ایشان برهنه و عریان وارد گلپایگان شدند.
بعضی قرض کردند و رفتند و من همان‌جا ماندم، نه اسباب رفتن داشتم و نه دل برگشتن، تا آنکه ماه محرم شد، حسینیه‌ای در آن‌جا بود که شب‌ها، شیعیان در آن مشغول عزاداری بودند، من هم در آنجا به سر بردم و شب و روز می‌گریستم. در اواخر شب خوابم ربود، و در عالم واقعه دیدم وارد کربلا شدم، و رفتم به جانب حرم که مشرف شوم و اذن دخول می‌خواستم.
شخصی مرا مانع شد و به دست اشاره کرد که برگرد، که الان وقت زیارت کردن تو نیست، گفتم بنا نبود حرم جناب ابی عبدالله‌الحسین (ع) حاجب و مانع داشته باشد.

هرکه خواهد گو بیا و گو برو
کبر و ناز و حاجب و دربان در این درگاه نیست

گفت ای مقبل در این لحظه، حضرت زهرا (س) و مادرش خدیجه کبری (س) و مریم و حوا و آسیه علیهن‌السلام و جمعی از حورالعین، با جمعی از انبیاء به زیارت آمده‌اند.
قدری تأمل کن، آن‌ها که فارغ شدند نوبت تو می‌شود، گفتم تو کیستی؟ گفت من ملکی هستم از جمله حافّین حول حرم مطهر، که دائم برای زوار استغفار می‌کنم.
پس در این لحظه دست مرا گرفت و در میان صحن گردش می‌داد، جمعی را در صحن مقدس می‌دیدم که شباهت به اهل دنیا نداشتند تا اینکه رسیدیم به موضعی که در آنجا محفلی بود آراسته، و جمعی موقر با خضوع و خشوع نشسته بودند، آن ملک پرسید آیا اینها را می‌شناسی؟ گفتم نه، گفت اینها حضرات انبیاء هستند، که به زیارت حضرت سید‌الشهداء صلوات‌الله علیه آمده‌اند.
آنکه بر همه مصدر (و مقدم) نشسته، حضرت آدم ابوالبشر صفّی‌الله (ع) است و آنکه در طرف راست او نشسته، حضرت نوح نجیّ‌الله است و در طرف چپش حضرت ابراهیم خلیل ا‌لله (ع) است و آن یکی شیث (ع) است و دیگری ادریس (ع) است و آن هود (ع) و آن صالح (ع) و آن اسماعیل (ع) و آن اسحاق (ع) و آن داوود (ع) و آن سلیمان (ع) و آن کلیم‌الله (ع) و آن روح‌الله (ع) است.
در این اثناء دیدم بزرگواری از حرم بیرون آمده، در حالتی که دو نفر زیر بغل‌های او را گرفته بودند، پس همه انبیاء برخاستند و تعظیم او نمودند و آن بزرگوار رفت و در صدر مجلس نشست و بعد از لحظه‌ای سربلند کرد و فرمود محتشم را بیاورید.
پرسیدم این بزرگوار کیست؟ گفت خاتم‌الانبیاء محمد مصطفی (ص) است.
لحظاتی نگذشت که محتشم را آوردند و او مردی خوش سیما و کوتاه قد بود و عمامه ژولیده‌ای بر سر داشت، و چون وارد شد تعظیم کرد و ایستاد. حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: ای محتشم امشب شب عاشوراء است، پیامبران برای زیارت فرزندم حسین (ع) آمده‌اند و می‌خواهند عزاداری کنند، برو بالای منبر و از اشعار دلسوز خود بخوان تا ما بگیرییم.
به امر پیامبر اکرم (ص) منبری گذاشتند، و محتشم رفت در پله اول آن ایستاد، پیامبر (ص) اشاره کرد بالاتر برو، و در پله دوم ایستاد فرمود بالاتر برو تا آنکه در پله نهم منبر ایستاد حضرت فرمودند بخوان.
مقبل می‌گوید حواسم را جمع نمودم ببینم محتشم کدام بند مرثیه را می‌خواند که از همه دلسوزتر است، شروع کرد به خواندن این بند:

کشتی شکست خورده طوفان کربلاء
در خاک و خون فتاده به میدان کربلاء
گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست
خوش داشتند حرمت مهمان کربلاء
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلاء

عرض کرد یا رسول‌الله

بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید
خاتم زقحط آب، سلیمان کربلاء

صدای پیامبر (ص) به ناله بلند شد و رو به انبیاء کرد و فرمودند: ببینید امت من با فرزند من چه کرده‌اند، آبی را که خدا بر کلاب و ذئاب و کفار مباح کرده، امت من، بر اولاد من حرام کرده‌اند. پس محتشم شروع کرد به این مرثیه:

روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سربرهنه برآمد زکوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار

چون محتشم به این شعر رسید پیامبران همه دست بر سر زدند، محتشم رو به پیامبران کرده و گفت:

جمعی که پاس محملشان بود جبرئیل
گشتند بی‌عماری و محمل، شترسوار

پیامبر (ص) فرمود بلی این جزای من بود، که دختران مرا در کوچه و بازار مثل اهل زنگبار بگردانند. محتشم سکوت کرد و ایستاد که پیامبر (ص) او را مرخص فرماید و از منبر به زیر آید.
حضرت پیامبر اکرم (ص) فرمودند: محتشم هنوز دل ما از گریه خالی نشده است بخوان، محتشم شوقی پیدا کرد و به هیجان آمد که پیامبر (ص) میل دارد از اشعار او بگرید عمامه را از سر برداشت و بر زمین زد و با دستش اشاره نمود، به طرف قبر سیدالشهداء و عرض کرد: یا رسول‌الله منتظری من بخوانم و بشنوی؟ اینجا نظر کن

این کشته فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده خون حسین توست
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

ملکی صدا زد، محتشم پیامبر غش کرد، لذا محتشم از منبر پایین آمد.
چون رسول خدا (ص) به هوش آمد، ردای مبارک خود را به عنوان خلعت به او عطا فرمود. مقبل می‌گوید با خود گفتم خاک بر سرت، ای بی‌قابلیت، این همه شعر و مرثیه گفته‌ای، حال معلوم شد که پسند نشده، تو حاضر بودی و پیامبر (ص) اعتنا نفرمود به تو، محتشم را احضار فرمود و اضعار خود را خواند و پیامبران گریستند و به خلعت مفتخر گردید.
پس خود را بسیار ملامت نمودم و راضی بودم که زمین شکافته شود و من بر زمین فرو روم و خواستم زودتر از صحن بیرون روم که مبادا آشنایی مرا ببیند و خجالت بکشم.
چون روانه شدم، و نزدیک درب صحن رسیدم، دیدم حوریه سیاه‌پوش، از حرم بیرون آمد و دوان‌دوان رفت خدمت پیامبر (ص) و عرض کرد یا رسول‌الله (ص) دخترت فاطمه (س) می‌گوید: چرا دل مقبل را شکستی او هم برای فرزندم حسین (ع) مرثیه گفته است.
در این هنگام فرمود مقبل بیا، دخترم فاطمه (س) میل دارد تو هم اشعار خود را بخوانی، مقبل می‌گوید بدین شعف چیزی نمانده بود، که جانم از بدنم برود، آمدم تعظیم کردم و رفتم بالای منبر، در پله اول ایستادم، حضرت نفرمود بالاتر برو فرمود بخوان.
پس دانستم که میان من و محتشم، چه‌قدر فرق است، با خود خیال می‌کردم که در مقابل آن مرثیه‌های دلسوز و پر گریه محتشم چه بخوانم، یادم آمد که واقعه شهادت را از همه بهتر به نظم آورده‌ام سه شعر خواندم و عرض کردم یا رسول‌الله

روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حرکت ذوالجناح از جولان
نه ذوالجناح دگر تاب اسقامت داشت
نه سید الشهدا (ع) بر جدال طاقت داشت
هوا زباد مخالفت چه قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

چون این شعر را خواندم، صدای شیون بلند شد، و پیامبر اکرم (ص) بر سر می‌زد و می‌گفت واولداه، که یک مرتبه حوریه‌ای صدا زد، مقبل بس است. فاطمه زهرا (س) روی قبر حسین (ع) غش کرد.
مقبل می‌گوید از منبر فرود آمدم در دلم گذشت کاش مرا هم خلعتی مرحمت می‌کردند، که در نزد امثال و اقران، و نزد محتشم سرافراز می‌شدم.
که ناگاه دیدم از حرم مطهر، جوانی بی‌سر، و با بدن پاره‌پاره، بیرون آمد، و از حلقوم بریده فرمود: مقبل دلت نشکند، خلعت تو را هم خودم می‌دهم.
صلّی‌الله علیک یا اباعبدالله

منبع وارثون




 1 نظر

حکایت سرودن ترکیب بند معروف محتشم

08 آبان 1393 توسط 110



حکایت سرودن ترکیب بند معروف محتشم


در حوزه ی شعر، اوج پردازش به واقعه ی عاشورا و ادبیات شیعی،عصر صفوی است؛ به علت رسمی اعلام شدن مذهب شیعه وممانعت شاهان صفوی از مدح خویش و درباریان و تشویق شاعران برای زنده نگه داشتن یاد و نام آل علی (علیه السلام)…

در همین دوره و در عصر شاه طهماسب صفوی، محتشم کاشانی، ترکیب بند معروف خود را می سراید این ترکیب بند که در دوازده بند و نود و شش بیت سروده شد، پس از چهار قرن از عمر ادبیات رسمی شیعه، هم چنان شورانگیزی خود را حفظ کرده و در ایام محّرم شنیده و خوانده ودر کتیبه ها، پرده ها و پرچم های عزای حسینی نگاشته می گردد.

در مقدمه ی دیوان محتشم کاشانی که توسط “مهرعلی گرکانی” و انتشارات کتاب فروشی محمودی تهران به چاپ رسیده است، حکایت شگفت انگیزی نقل شده است که ذکر آن خالی از لطف نیست: «موقعی که محتشم در سوگ برادر نوحه گری می کرد، شبی در عالم رؤیا، امیر المؤمنین (ع) را دید که به او می فرماید: «چرا برای فرزندم حسین (ع) مرثیه نمی گویی؟» او میگوید: یا علی از کدام مصیبت او شروع کنم؟امیرالمؤمنین (ع) فرمود: بگو،” باز این چه شورش است که در خلق عالم است.”

محتشم از خواب بیدار شده و بقیه را می گوید تا می رسد به مصراع اول بیت چهلم. “هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال” ودر مصرع بعد باز متحّیر بود که چه بگوید که شایسته مقام ربوبی باشد ولی باز مدد به او رسید و در خواب حضرت ولی عصر (عج) را می بیند که به او می فرماید: بگو:"او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال” وبدین ترتیب بیت چهلم تکمیل می شود وادامه می یابد.
محتشم کاشانی نه تنها به سرایش چنین اثر ماندگار پرداخت بلکه سر مشق شاعران عاشورا پردازی چون “صباحی بید گلی” ،"وصا ل شیرازی” و “میرزا محمود فدایی مازندرانی” هم شد.

منبع وارثون

 


 نظر دهید »

بـغـض نـوشـت :

08 آبان 1393 توسط 110

 

مسیـج داد :

مـشهـدم و بـ ه یـادت …


▰


مسیـج دادم :


مگـ ه تـو چنـد وقـت پـیـش مشهـد نبـودی ؟


▱


مسیـج داد :


ஜ امـام رضـ❤ــاست دیـگـ ه … ஜ


بـغـض نـوشـت :

❣ امـام رضـ❤ــا جـون ❣


≈ یـادتـون کـ ه نـرفـتـ ه خیلی وقـتـ ه همـو نـدیـدیـم !؟

 

 


 1 نظر

السَّلامُ عَلَیکَ یا بقیه الله

08 آبان 1393 توسط 110

 

 

ارزشمـنـدتـرین مکـان هایی کـ ه می تـوان در دنیـا حضـور داشت :

√ در فـکـر مـ✿ـولـا ؛


√ در قـلـب مـ✿ـولـا ؛

√ در خیمه مـ✿ـولـا ؛

و

√ در دعـای مـ✿ـولـا …


••●! ❤ السَّلامُ عَلَیکَ یا بقیه الله ❤ !●••



 نظر دهید »

دل نوشته

08 آبان 1393 توسط 110

 

 

 

نامه نوشتن چه سود، چون نرسد سوی دوست …

 

 

 


 نظر دهید »

دل نوشته

08 آبان 1393 توسط 110

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبد الله

روزی می رسد که مارا به جرم جنون عشقت، به کربلای تو تبعید میکنند!

یا حسیــــــــــــــــــن(علیه السلام)

محرم ماه عاشقیست

التماس دعا

یا علی علیه السلام

 



 نظر دهید »

بی هوش شدن امام رضا (علیه السلام)

08 آبان 1393 توسط 110

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


بی هوش شدن امام رضا (علیه السلام)

در قصیده‌ای که دعبل خزاعی در محضر امام علی بن موسی‌الرضا (علیه السلام) می‌سراید چنین می‌گوید:

ای فاطمه( سلام الله علیها ) ! اگر در نظر می‌آوری حسین (علیه السلام) را که به تیغ دشمن برخاک افتاده و بر کنار فرات، تشنه لب جان داده است، هر آینه نزد او بر چهره می‌زدی و آب دیده را بر گونه‌های گلگونت روان می‌ساختی.[1]

“پس زنان بر صورت‌های خویش لطمه زدند و صدای شیون آنان از پشت پرده بلند شد و امام رضا (علیه السلام) آن‌قدر گریستند که دو مرتبه بی هوش شدند"[2]

در مورد حضرت امّ سلمه نیز روایت شده که چون خبر کشته شدن امام حسین (علیه السلام) به ایشان رسید گفت: آیا آن کار رشت را مرتکب شدند، خدا خانه‌ها و گورهاشان را از آتش پر کند.

آن‌گاه چندان بگریست که بی‌هوش شد، و بعد از سی روز از شهادت امام حسین (علیه السلام) از شدت مصیبت جان داد.[3]

از این قبیل موارد در تاریخ و سیره اهل بیت (علیهم السلام) بسیار نقل شده است اما آنچه که مهم است اینکه فعل معصوم (علیه السلام) مجوز و حجت است که عزاداری تا چه حد و مرتبه است، و توجه شود به آنکه حفظ جان ولی خدا اوجب واجبات است.


[1] .شرح تائیه دعبل خزاعی، علامه مجلسی: ص 47-48 و 70-71.

[2] . عیون اخبارالرضا (ع): ج 2، ص 263؛ بحارالانوار: ج 49، ص 238؛ الغدیر: ج 2، ص355.

[3] . دمع‌السجوم در ترجمه نفس المهموم: ص 379.

 

 


 نظر دهید »

دل نوشته

27 مهر 1393 توسط 110

 

 

پارچه فروش ها
به عشق جبیشان
قیمت پارچه های سیاه را
بالا کشیده اند
حسین جان
دیوار سفید و گچی
این محرم را
به جای سیاهی
از ما قبول کن!

 

 


 6 نظر

غیبت

27 مهر 1393 توسط 110

 

 

امام باید نباشد
آنقدر که قدر بودنش را بدانیم
ادامه این غیبت یعنی هنوز
قدر بالاترین نعمت خدا را نمی دانیم.

 


 

 


 نظر دهید »

توحید

27 مهر 1393 توسط 110

 

 

 

کربلا
جنگ بر سر
حکومت نبود
یک جنگ تمام عیار توحیدی بود
یک طرف توحید ناب
یک طرف توحید من در آوردی!

 

 


 نظر دهید »

تولد میلاد علی النقی علیه السلام مبارک

18 مهر 1393 توسط 110

 

 

 

تولد
خالق
“زیارت جامعه”
کامل ترین
زیارت دنیا
مبارک باد.
پی نوشت:
تولد میلاد علی النقی علیه السلام مبارک

 


 4 نظر

دلیل اختلافات مسلمانان

18 مهر 1393 توسط 110

 

 

 

اختلاف امروز جهان اسلام
فرزند نامشروع
عهدشکنان غدیر است

 

 


 نظر دهید »

عید غدیر مبارک

18 مهر 1393 توسط 110

 

 

و فاطمه را
به جرم ترویج غدیر کشتند
و این یعنی
زنده نگهداشتن غدیر
پیوستن به انقلاب فاطمی است.

 

 


 نظر دهید »

عید غدیر

18 مهر 1393 توسط 110

 

 

 

غدیر
رسیدن علی
به حقش است
حقی که 70 روز بعد
غصب می شود!

 

 


 نظر دهید »

دل نوشته

18 مهر 1393 توسط 110

 

 

پدر بزرگ را از پشت
با شمشیر زدند و
نوه را از پشت با نیزه!
کوفیان مدرک
علی کشی دارند!

 

 

 


 1 نظر

میلاد امام هادی علیه السلام مبارک

18 مهر 1393 توسط 110

 

 

 

کمک به صوفی ها
کمک به یزید است.
امام هادی علیه السلام

(حدیقة الشریعة ص602و603 ، روضات الجنات ج3ص134و135 ،سفینة البحار ج2ص58)

 

 


 1 نظر

اینم منطق جماعت پیرو سقیفه

17 مهر 1393 توسط 110

 

 

 

اللهـــــــــــم العـــــــــــــن الجبت والطاغــــــــــوت

 

 نظر دهید »

نماز منکر حیدر کرار باطل است

11 مهر 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


هـرکـس کـه به جـز علـــــی امــامش باشد *** باطل همه ی صوم وصلاتش باشد

هرکس که نمک خورد و نمکدان بشکست *** نان و نمک علــــــی حرامش باشد

 

 


 نظر دهید »

جونم به این حدیث ...

11 مهر 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


قال الصادق عليه الصلواة:

«لوقتل الأرض به الحسين ماكان سرفا»

اگرهمهء اهل زمين براى حسين كشته شوند، اسراف نيست...


(الكافى.ج٨ص٢٥٥)

 

 


 3 نظر

پشیمانی ابلیس در واقعه ی عاشورا

11 مهر 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


♥پشیمانی ابلیس در واقعه ی عاشورا !!!!♥

پدر آیت الله سید محمد تقی مدرسی نقل می کند:عصر عاشورای سال 61 هجری ، شیطانک ها دیدند که ابلیس سرکرده ی آنان ، به سر و صورت می زند و می گرید .

گفتند : امروز که تو باید خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟…

گفت: اشتباه بزرگی کردم که این جماعت را واداشتم که حسین را بکشند.

گفتند: چطور؟مگر تو نمی خواستی این جمع به ظاهر مسلمان ، راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟

گفت:چرا چنین شد ولی از این نکته غفلت کرده بودم که با این کار ، باب رحمت الهی به روی مردم باز می شود…هرکس به نحوی خود را در دستگاه امام حسین [علیه السلام] جای می دهد و از شفاعت او بهره مند می گردد…


منبع:داستانهای روح فزا ص 127



 نظر دهید »

ازازل تابه ابدلطمه زن وسینه زنیم...

11 مهر 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


عاقلان طعنه براین زخم سرما نزنید…

گرشکست این سرمن مسخره بی جا نکنید…

سرمن پیش کش آن صنم بی کفن است…

خواهرش پیر منو مرجع تقلیدمن است…

شنیدید که تارأس حسین برنی دید…

سربه محمل زدو بااین دله خونین پرسید…

سرمن سالم و شاهاسرتو پرخون است…

این کجا رسم دل عاشق ومجنون باشد…

او درخشنده ترین کوکب این محمل بود…

اولین لطمه زن خون خدا “زینب” بود…

ازازل تابه ابدلطمه زن وسینه زنیم…

سرزینب به سلامت سرخود میشکنیم…


یا زینب (سلام الله علیها)

 

 


 نظر دهید »

چند آيه زيبا

26 شهریور 1393 توسط 110


بسم الله الرحمن الرحیم

چند آيه زيبا : گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟

گفت: «انَّ مع العسر یسرا»"قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)*

گفتم: واقعا؟!گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)*

گفتم: خب خسته شدم دیگه…گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)*

گفتم: انگار منو فراموش کردی!گفت:«اذکرونی اذکرکم»منو یاد کن تا یادت باشم.*

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)«انّی اعلم ما لاتعلمون»من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)*

گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.(یونس/ 109)*

ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)گفت: «الیس الله بکاف عبده»من هم برای تو کافی ام.(زمر/36)*

صدق الله العلي العظيم



 2 نظر

خدا وجود ندارد

24 شهریور 1393 توسط 110


بسم الله الرحمن الرحیم

روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید :

من امام صادق (علیه السلام) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم !

یک اینکه می گوید :خداوند دیده نمی شود پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.

دوم می گوید :خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.

سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.

بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت !

استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند.

خلیفه گفت : ماجرا چیست؟

استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست !

بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟

گفت : نه

بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد.

ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟

پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم

استاد دلایل بهلول دیوانه را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت !!!




 نظر دهید »

شعر انتظار

21 شهریور 1393 توسط 110

 

بسم الله الرحمن الرحیم


برمشامم میرسد هر جمعه بوی انتظار *

بر دلم ترسم بماند آرزوی وصل یار *

تشنه ی دیدار یارم، معصیت مهلت بده *

تا بمیرم در رکابش با کمال افتخار *

“نذر ظهورش صلوات”

 


 1 نظر

شعر انتظار

21 شهریور 1393 توسط 110


بسم الله الرحمن الرحیم


کی میشود به حال خرابم دعا کنی *

نام مرا میان قنوتی صدا کنی *

عمری ست کوچه گرد دیارمحبتم *

شاید دلت بسوزد وشاید عطا کنی *

با درد همنشینم و با غصه هم دمم *

طبیب تویی که مرا هم دوا کنی *

سرتا به پای غرق گناه وضلالتم *

آقا تویی که با بدیم خوب تاکنی *

ای زائر شکسته دل شهر کربلا *

کی می شود که قسمت من کربلا کنی *



 نظر دهید »

دل نوشته

21 شهریور 1393 توسط 110

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


ما از دیدار امام زمانمان محروم شده ایم، اما…
هیچکس از این “تحریم” صدایش درنیامد،
نه مذاکره ای…
نه توافق نامه ای…
نه تلاش برای اعتماد سازی…

 


 نظر دهید »

برسد به آقامون صاحب الزمان عجل الله

21 شهریور 1393 توسط 110

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

دلــم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

الســــلام علیــک یا صاحــب الزمـــان (عجل الله)

 

 


 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آل یاسین

اشهدان لا اله الا الله و اشهدان محمد رسول الله و اشهدان امیر المومنین علی ولی الله
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام سجاد علیه السلام
  • اول مظلوم
  • احادیث معصومین علیهم السلام
  • امام حسن مجتبی علیه السلام
  • صاحب عصر و زمان حضرت مهدی عجل الله
  • دل نوشته
  • شعر
  • امام صادق علیه السلام
  • قرآن
  • قرآن
  • حضرت زینب سلام الله علیها
  • حضرت امام حسین علیه السلام
  • جماعت پیرو سقیفه
  • امام هادی علیه السلام
  • دل نوشته
  • عید غدیر
  • توحید
  • امام رضا علیه السلام
  • محتشم کاشانی
  • مواسات با سید الشهدا علیه السلام
  • حضرت رسول الله ( صل الله علیه واله و سلم )
  • امام سجاد علیه السلام
  • حضرت زهراسلام الله علیها
  • امام محمد باقر
  • حجاب
  • امر به معروف و نهی از منکر
  • حضرت آیت الله شیخ حسین وحید خراسانی
  • آیت الله شبیری زنجانی
  • آیت الله سید محمد صادق حسینی روحانی
  • آیت الله سید محمد صادق حسینی روحانی
  • تولی وتبری
  • دشمنان اهل بیت علیهم السلام
  • شعائر
  • آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی
  • امام حسن عسگری
  • امام جواد
  • حضرت زینب کبری سلام الله علیها
  • آیت الله سید علی حسینی سیستانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس